اهداف: تکنیکهای بهینهسازی طراحی شهری برای برآوردن نیازها دایماً در حال تغییر، تکامل و پیشرفت هستند. از آنجا که طراحی شهری به دلیل تعاملات پیچیده انسانی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی، یکی از رشتههای چندبُعدی است، نیازمند رویکردهای نوین است. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف ارایه الگویی برای ایجاد فضاهای شهری انعطافپذیر و پاسخگو به نیازهای مختلف در تلاش است تا با استفاده از الگوریتمهای پیچیده، این امکان را فراهم آورد.
روششناسی: در این مقاله با استفاده از یک روش پژوهشی توصیفی تحلیلی در شهر تهران و بین سالهای ۱۴۰۲-۱۴۰۳، ابتدا به بررسی مفاهیم اصلی طراحی شهری پارامتریک و هوش مصنوعی پرداخته و سپس با استفاده از اطلاعات گردآوریشده، متغیرهای مورد بررسی مشخص شده و سپس برای هر یک از متغیرها، تعدادی گویه و سوال تدوین شده که ساختار مطالعات در بستر مصاحبه (۱۶ نفر از خبرگان موضوعی) را تشکیل داد. در گام بعدی خروجیهای احصاشده به عنوان دادههای ورودی استفاده شده و نتایج حاصل در بستر مدلسازی تفسیری ساختاری زمینه تدوین الگوی نهایی را فراهم نمود. از الگوریتمهای یادگیری ماشین برای بهینهسازی نحوه تاثیرگذاری شاخصها بر فضاهای شهری مختلف استفاده شد.
یافتهها: براساس تحلیل دادهها و پیشبینی رفتارهای انسانی شاخصهای اجتماعی بیشترین تاثیر را در تغییرات محیطی و دریافت اطلاعات داشته و پس از آن تغییرات کالبدی با اختلاف قابل توجه قرار گرفته است.
نتیجهگیری: وجود سیاستها و استانداردهای تعریفشده در بعد جمعیتی اجتماعی، بیشترین اثرگذاری را بر سایر مولفهها دارد.