شهرها به عنوان پدیدههایی فضایی با توجه به مراکز تجاری، حومههای ثروتمند، محلههای فقیرنشین، حلبیآبادها و محلههای ممنوعهشان، دارای جغرافیای سیاسی مخصوص به خود هستند و با وجود داشتن مسایل و علایق مشترک، از یکدیگر جدا هستند، زیرا هرکدام نسبت به نوع رقابت میان شهروندان غنی و ساکنین محلات فقر نشین و نیز رقابت میان صاحبان قدرت و افراد بیبهره از آن دارای تاریخ مخصوص به خود میباشند. در همین راستا مدیریت سیاسی فضایشهر در جهت توازن بخشی بین بخشهای مرکزی و حومه؛ اقتصاد رسمی و غیر رسمی؛ فضاهای مرغوب و نامرغوب دارای چالش سیاسی و اداری بوده است .شهر تهران با کسب عنوان شهر پایتختی در ادوار مختلف با استفاده از این نقش سیاسی خود سعی کرده با گسترش محدوده قانونی و عملکردی ؛ مدیریت سیاسی فضای شهری و پیراشهری خود را توسعه دهد که این امر با توجه به تداخل عملکردی با الگوی مدیریت سیاسی سطح شهرستان تهران ؛ زمینه بروز نابسامانیها و بروز مشکلات برای مدیریت سیاسی استان تهران گردیده است . در این تحقیق به روش توصیفی – تحلیلی در جهت یافتن پاسخی برای این پرسش که بازتاب فضایی این تداخل مدیریت سیاسی و مدیریت خدمات شهری در فضای شهری و پیراشهری چیست؟ سعی نموده است آسیبهای ناشی از مدیریت سیاسی شهرستان و استان تهران که متاثر از عملکرد شهر تهران میباشد را مورد بررسی قراردهد . نتیجه این تحقیق حاکی از این مطلب میباشد که شهر تهران با توسعه محدوده عملکردی و خدماتی خود بدون رعایت سطوح تقسیمات کشوری و مدیریت سیاسی شهرستان تهران ؛ مشکلات جدی را برای مدیریت سیاسی شهرستان و استان تهران ایجاد نموده است .