اهداف و زمینهها مدیریت پسماند شهری یکی از چالشهای بحرانی شهرهای در حال توسعه بهویژه شهرهای میانی ایران نظیر مراغه محسوب میشود. رشد سریع جمعیت، افزایش تولید پسماند و کمبود زیرساختهای مناسب، ضرورت اتخاذ رویکردی جامع و سیستماتیک را برای مدیریت پسماند شهری دوچندان ساخته است. این پژوهش با هدف تحلیل عمیق برنامهریزی مدیریت پسماند شهری در شهر مراغه و ارائه الگوی مفهومی مبتنی بر نظریه دادهبنیاد انجام شده تا مسیری عملی برای بهبود وضعیت موجود و دستیابی به توسعه پایدار شهری فراهم آورد. روششناسی تحقیق حاضر از نوع کیفی با جهتگیری استقرایی و رویکرد نظریه دادهبنیاد استراوسی طراحی شده است. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با ده نفر از خبرگان، مدیران شهری و فعالان حوزه مدیریت پسماند شهر مراغه جمعآوری شد. نمونهگیری به روش نظری و هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. اعتبار یافتهها از طریق بازبینی اعضا، مثلثسازی منابع، کنترل همتایان و ممیزی خارجی تأمین شد. تحلیل دادهها با استفاده از کدگذاری سهمرحلهای باز، محوری و انتخابی مطابق رویکرد استراوس و کوربین و با بهرهگیری از نرمافزار MAXQDA انجام گرفت. یافتهها نتایج نشان داد که پدیده محوری «توسعه پایدار مدیریت پسماند شهری» در تعامل پویا با شرایط علی (فشارهای جمعیتی و شهری، ضرورت تقویت زیرساختها)، شرایط زمینهای (ایجاد بسترهای مناسب مدیریتی، توسعه فرهنگ زیستمحیطی)، شرایط مداخلهگر (مقاومتهای اجرایی، کمبود هماهنگی سازمانی) و راهبردها (توسعه سیستمهای یکپارچه، ایجاد مراکز تخصصی) قرار دارد. نتیجهگیری: الگوی مفهومی ارائهشده نشان داد که مدیریت مؤثر پسماند شهری در مراغه نیازمند نگاه سیستمی یکپارچه است که ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و نهادی را همافزا نماید. پیامدهای شناساییشده در دو سطح بهبود عملکرد سیستمی و تحقق توسعه پایدار شهری، مسیری عملی برای سیاستگذاری و تصمیمگیری راهبردی فراهم میآورد.