زمینهها و اهداف: مشارکت شهروندان یکی از اصلیترین راهکارهای حرکت به سمت توسعه پایدار شهری در پایینترین سطح آن یعنی در مقیاس خرد محلات شهری است. بسط و ارتقای آن مستلزم اتخاذ رویکرد مشارکتی نسبت به برنامهریزی محلات شهری است. هدف از پژوهش حاضر، نقش مدیریتی محلهمحور در پایداری اقتصادی- اجتماعی شهر زابل، بود.
روششناسی: پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر در سال ۱۴۰۰ انجام شد. دادههای مورد نیاز به روش اسنادی-میدانی (پرسشنامه و مشاهده) گردآوری و از دو جامعه آماری استفاده شد؛ خانوارهای ساکن زابل (حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۳ تعیین شد) و مدیران و متخصصان (۲۰ نفر با نمونهگیری هدفمند). برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزار SPSS و مدل WASPAS استفاده شد.
یافتهها: میانگینهای کمتر از ۳، گویای وضعیت نامناسب شاخصهای مدیریت مشارکتی در شهر زابل بود. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که بین مدیریت مشارکتی و توسعه اجتماعی و اقتصادی محلات شهری زابل، در سطح اطمینان بالای ۹۹/۰، رابطه معناداری وجود داشت. براساس نتایج مدل تصمیمگیری WASPAS، محله ۱۷ شهر زابل در اولویت تاثیرپذیری از مدیریت مشارکتی در ابعاد اقتصادی و اجتماعی قرار داشت.
نتیجهگیری: در محلات مورد مطالعه شهر زابل، وضعیت مدیریت مشارکتی نامطلوب ارزیابی شد و این محلات وضعیت متفاوتی را با توجه به تاثیرپذیری از مدیریت مشارکتی در ابعاد اقتصادی و اجتماعی دارند.