شناخت پیامدهای معرفت شناختی مفهوم حکومت مندی در جغرافیای فرهنگی
|
احسان لشگری تفرشی* |
گروه جغرافیا، دانشگاه یزد، یزد، ایران |
|
چکیده: (873 مشاهده) |
مقدمه: مفهوم حکومتمندی که نخستین بار توسط میشل فوکو در سال 1978 مطرح شد؛ مشتمل بر مطاله تکنیکها، فرآیندها و رویکردهایی است که در چارچوب آن دولتها کلیه ابعاد زیست شهروندان را کنترل مینمایند. در چارچوب این دیدگاه میتوان ابعاد فضایی فرهنگ و روابط اجتماعی موجود را پیامد عملکرد حاکمیت سیاسی-تاریخی در مقطعی مشخص از تاریخ و در قالب گفتمان سیاسی-اجتماعی قلمداد نمود. صورتبندی این مفهوم در علوم انسانی و اجتماعی و از جمله جغرافیای فرهنگی دارای پیامدهای معرفتشناختی است که موجب تحول جایگاه جغرافیای فرهنگی در بین شاخههای دیگر جغرافیای انسانی شده است. در این مقاله کوشش شد با اتکا به روش تفسیری و با استفاده از مضمون نظری حکومتمندی گفتمانی؛ پیامدهای معرفتشناختی صورتبندی این مفهوم در جغرافیای فرهنگی واکاوی شود.
نتیجهگیری: یافتههای تحقیق بیانگر آن است که حکومتمندی، تبارشناسی را به ابزار مهم در شناخت نمادهای و فرآیندهای جغرافیای فرهنگی تبدیل مینماید. این در حالی است که تبارشناسی قدرت سیاسی بدون توجه به دیرینهشناسی اقتصاد سیاسی امکانناپذیر است و از آنجایی که در چارچوب مفهوم حکومتمندی، انقطاع و عدم پیوستگی جزء ماهیت اقتصاد سیاسی قرار دارد، معرفتشناسی جغرافیای فرهنگی به سوی نسبیتگرایی سوق مییابد. بر این مبنا، هیچ یک از اوصاف ذاتیت، ضروریت، کلیت و ابدیت که در ماهیت قوانین طبیعی وجود دارد و ادراکات حقیقی که بدان متصف میشود، در مورد اعتباریات جغرافیای فرهنگی مصداق ندارند. ضمن اینکه شناخت فرآیندها و نمادهای آرمانی نیز که بهدنبال جایگزینی با فرهنگ موجود است مورد اهمیت واقع میشود. از اینرو، در جغرافیای فرهنگی، متاثر از حکومتمندی، اهمیت بالایی برای مطالعه طبقات زیرسلطه و در حاشیه قدرت در نظر گرفته میشود. |
|
واژههای کلیدی: معرفتشناسی ، حکومتمندی ، تبارشناسی ، جغرافیای فرهنگی |
|
متن کامل [PDF 437 kb]
(396 دریافت)
|
نوع مقاله: مروری تحلیلی |
موضوع مقاله:
جغرافیای سیاسی دریافت: 1399/12/2 | پذیرش: 1400/3/1 | انتشار: 1400/6/30
|
* نشانی نویسنده مسئول: گروه جغرافیا، دانشگاه یزد، یزد، ایران |
|
|
|
|
ارسال نظر درباره این مقاله |
|
|