[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: آخرين شماره :: جستجو :: ارسال مقاله :: ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی
اطلاعات نشریه
درباره نشریه
اهداف و زمینه‌ها
هیات تحریریه
نمایه‌ها و پایگاه‌های استنادی
آرشیو مقالات
شماره‌های پیشین
آخرین شماره
مقالات پذیرفته برای انتشار
برای نویسندگان
راهنمای نویسندگان
راهنمای منبع‌نویسی
فرآیند داوری
تعهدنامه نویسندگان
ارسال مقاله
برای داوران
راهنمای داوران
اصول شفافیت
بیانیه اخلاق نشر
بدنه تصمیم‌گیر و تیم ویرایشی
هزینه‌های نویسندگان
حق نشر و مالکیت معنوی
تشخیص و برخورد با تخلفات
افشای تعارض منافع
منابع مالی/تبلیغات/درآمدزایی
تناوب انتشار و ذخیره‌سازی
تماس با ما
::
گوگل اسکالر

Citation Indices from GS

AllSince 2018
Citations781580
h-index87
i10-index20
..
اطلاعیه
..
:: استاد محمد رضا حافظ نیا ::
 | تاریخ ارسال: 1397/4/24 | 
محمدرضا حافظ نیا در سال ۱۳۳۴ ه. ش در خُراشاد بیرجند و در خانواده ای کشاورز متولد شد. وی فرزند بزرگ خانواده بود و در سن شش سالگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و بهمراه دو برادر کوچکترش (علیرضا و حسن رضا) به زندگی خود ادامه داد.او تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان دقیقی خراشاد و تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستانهای خزیمه علم و شوکتی شهر بیرجند به اتمام رساند. وی در سال 1352 ه.ش دیپلم خود را در رشته طبیعی اخذ نمود و در همان سال با شرکت در کنکور سراسری، در رشته جغرافیای طبیعی دانشسرای عالی ( که دو سال بعد به دانشگاه تربیت معلم تغییر نام یافت) پذیرفته شد. او دوره لیسانس (کارشناسی) را در رشته جغرافیای طبیعی (علمی) با معدل 3.81 (از 4) به پایان رسانید.
پس از اتمام تحصیل، خدمت سربازی خود را در سال 1356 در ارتش آغاز نمود و به سبب فعالیت سیاسی در مرداد ماه 1357 به زندان افتاد. وی در دیماه 1357 موفق به فرار از زندان وکیل آباد مشهد گردید و فعالیت سیاسی خود را پس از انقلاب به مدت 4 سال ادامه داد  و سپس در سال 1363 ه.ش از سیاست کناره گیری کرد و به فعالیتهای آموزشی و علمی روی آورد.
در سال 1364 ه.ش پس از شرکت در کنکور فوق لیسانس (کارشناسی ارشد) در رشته جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شد و در سال 1366 ه. ش از این مقطع فارغ التحصیل شد و بلافاصله در اولین کنکور دکتری جغرافیای انسانی (گرایش سیاسی) همین دانشگاه شرکت نمود و به عنوان اولین و تنها دانشجوی دکتری پذیرفته شد. وی دوره دکتری خود را در بهمن ماه 1369 با درجه ممتاز به پایان رسانید.
دکتر حافظ نیا در سال 1367 ه.ش به عنوان مربی در دانشگاه تربیت مدرس مشغول به کار  شد و در سال 1370 به رتبه استادیاری، در سال 1378 به رتبه دانشیاری و در سال 1382 به رتبه استادی ارتقاء یافت. او پس از سالها تدریس و تحقیق هم اکنون به عنوان استاد تمام پایه 29 در دانشگاه تربیت مدرس مشغول به خدمت می باشد. وی اولین دانش آموخته دوره های دکتری دانشگاه تربیت مدرس؛ و نیز بنیانگدار طرح ادامه تحصیل فرهنگیان که امروزه تحت عنوان دانشگاه فرهنگیان نامیده می شود؛ فصلنامه ایرانشناسی (به سه زبان فارسی، انگلیسی، اردو)؛ مرکز مطالعات آفریقا؛ انجمن ژئوپلیتیک ایران؛ فصلنامه علمی- پژوهشی و بین‌المللی ژئوپلیتیک می‌باشد. وی علاوه بر عضویت در انجمنهای جغرافیایی انگلستان، ایران، هند، و انجمن بین الملل جامعه شناسی ادیان، در سال 1385 به عنوان استاد نمونه کشوری و سپس در سال بعد به عنوان پژوهشگر رتبه اول کشوری در حوزه علوم انسانی و اجتماعی انتخاب گردید. همچنین کتاب "جغرافیای سیاسی ایران" وی در سالهای ۸۲ و ۸۳ به عنوان کتاب سال دانشگاهی و نیز قابل تقدیر کشوری برگزیده شد.
ذکر همه تولیدات علمی دکتر حافظ نیا اعم از کتب و مقالات علمی در قالب این کتاب نمی گنجد. تا کنون از او بیش از 23 جلد کتاب و بیش از220 مقاله علمی در فصلنامه ها و کنفرانسهای علمی داخلی و بین المللی منتشر گردیده است که در این کتاب به همه آنها اشاره ای نشده است. علاقه مندان می توانند با مراجعه به سی وی و بیوگرافی ایشان که در انتهای همین کتاب درج شده است، با عناوین آنها آشنا شده و محتوای آنها را از طریق مجلات، مجموعه مقالات و یا ناشرین مربوطه رد یابی نمایند.
بیشتر آثار و تالیفات دکتر حافظ نیا مملو از مفاهیم و مضامین نو و نظریه های جدید است که نشان از طبع خلاقانه و نوآورانه وی دارد. او به درستی از دستگاه معرفتی خرد محور و عقل گرا و از ذهنی خلاق و مکاشفه گر در فهم و کشف حقایق و واقعیت های جهان در حوزه های تخصصی خود برخوردار است.
نظریه های او حاصل تفکر و پژوهش شخصی در مسائل مربوط به رشته جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک و سایر حوزه های مربوطه می باشد که توانسته است به تولید معرفت علمی و مشارکت در افزایش علم بشر کمک نماید. او با تولیدات علمی نظری خود توانسته به درستی به این گزاره که : «سعی می کنم بیش از آنکه بخوانم، تفکر کنم و بیش از آنکه روایت کنم، تولید کنم» جامه عمل بپوشاند.
 
استادان و مربیان
برخی از مربیان و استادان‎ ‎دکتر حافظ نیا در طی دوران تحصیل عبارت بودند از دکتر دیانت‌نژاد، خانم دکتر فشارکی، دکتر حسین شکوئی، دکتر عزت ا... عزتی، دکتر سعید سمنانیان، دکتر احمد احمدی، دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، دکتر مسعود مهدوی، دکتر مهدی طالب، دکتر بهلول علیجانی، دکتر مصطفی مومنی، دکتر شاپور گودرزی ‌نژاد و دکتر سید غلامرضا شیرازیان و نیز خانمها: دکتر دره میرحیدر و دکتر فاطمه بهفروز. در بین این بزرگان، نقش دکتر حسین شکوئی، دکتر عزت ا... عزتی و دکتر دره میرحیدر بارزتر بوده است.
 آراء و عقاید
 دکتر حافظ‌ نیا طرفدار فلسفه انسانگرایی است و دارای تفکر و نگرش انسانگرایانه و بشردوستانه می باشد.
او بر این باور است که فلسفه زندگی را کمال یابی مستمر بشریت، عشق به خدا و خالق جهان، تأمین مطلوب نیازهای مادی و معنوی انسانها، نوع دوستی و احترام به آزادی و حقوق  انسانها و سایر مخلوقات ، رفاه و آسایش، آرامش و امنیت، عدالت جغرافیایی و اجتماعی و همزیستی با طبیعت تشکیل می دهد. بر این اساس معتقد است که سازه‌های فلسفی، مذهبی، ایدئولوژیک، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی، نظامی، امنیتی، آموزشی، درمانی و غیره باید بر مدار خدمت به انسانها تعریف و ساماندهی شوند. دکتر حافظ‌نیا همچنین به ترویج مکتب جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک انسانگرا اهتمام می ورزد. او بر این باور است که موثرترین عوامل تولید رنج  برای بشریت، سیاستمداران جاه‌طلب، رهبران دینی انحصارطلب  و مدیران و فعالین اقتصادی  زیاده‌طلب می‌باشد.
همدوره‌ای ها و همکاران
از میان همکاران و همدوره ای های وی می توان به  دکتر مهدی قندهاری، عباس فخاری، محمد بیک زاده، علی وزیری، دکتر یدالله کریمی پور، دکتر عبدالرضا رحمانی فضلی، دکتر عبدالرضا رکن الدین افتخاری، دکتر احمد پور احمد، دکتر محمد سلیمانی، دکتر محمد سلمانی، دکتر حسین نگارش، دکتر محمد حسین رامشت، دکتر زهرا حجازی زاده، دکتر حسن کامران، دکتر حسین شکوئی، دکتر زهرا احمدی پور، دکتر اکبر پرهیزکار، دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، دکتر منوچهر فرج زاده، دکتر مهدی طاهرخانی و دکتر سیاوش شایان اشاره نمود.
دکتر محمد حسین پاپلی یزدی که خود از چهره های نامدار جغرافیای ایران به شمار می رود، در پیشگفتاری که در ابتدای کتاب «اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک» درج شد، چنین نوشت:
«دکتر محمد رضا حافظ نیا از جمله معدود اساتیدی است که پشتوانه غنی علمی همراه با تجربه اجرایی و عملی، همت، جرات و خستگی ناپذیری و صداقت علمی را تلفیق کرده است. این خصیصه ها او را به صورت یکی از شاخص ترین چهره های علمی تاثیر گذار در کشور درآورده است».
با نگاهی به سوابق اجرایی دکتر حافظ نیا مشخص می شود که وی علاوه بر مسئولیتهای سیاسی که تا سال 1363داشته است، مسوولیتهای علمی مهمی از جمله مدیر کل آموزش ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش، معاون پژوهشی سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، رئیس خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور پاکستان، مشاور پژوهشی رئیس دانشگاه تربیت مدرس، مشاور برنامه ریزی و پژوهشی رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مدیر کل فرهنگی آسیا و اقیانوسیه در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، رئیس مرکز مطالعات آفریقای دانشگاه تربیت مدرس، رئیس انجمن ژئوپلیتیک ایران، و نیز عضویت در کمیته ها و شوراهای پژوهشی متعددی را در کارنامه خود دارد.
او در حال حاضر رئیس کمیته برنامه ریزی علوم جغرافیایی در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، عضو گروه جغرافیای سمت (سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها)، عضو شورای مشورتی جغرافیا و آمایش سرزمین (معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری) و مدیر قطب علمی و گروه آموزشی جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس است.
کارنامه علمی، اجرایی و مدیریتی دکتر محمدرضا حافظ نیا نشان می دهد که او بهر دلیلی، واقعا در سال 1363 از سیاست فاصله گرفته و با اتخاذ رویکرد علمی، آموزشی و فرهنگی چرخشی اساسی در زندگی خود انجام داده است و با تولیدات علمی خود، به حوزه معرفت شناسی بشر کمک کرده و آثار ماندگاری را از خود بجای گذاشته است. او خودش از این تغییر رویکرد راضی است و معتقد است در آن زمان تصمیم درستی برای ادامه زندگی خود، یعنی وانهادن حوزه سیاسی و اتخاذ رویکرد فعالیت علمی، گرفته است.
دکتر حافظ نیا یک نظریه پرداز و تبیین گر علمی است. او نظریات و تعاریف جدیدی از ژئوپلیتیک ارائه داده است که در سطح بین المللی مورد توجه و مقبولیت قرار گرفته است. وی عضو کمیته علمی «سمپوزیوم بین المللی آینده حیات و تمدن های بشری» به مرکزیت دانشگاه فرانکفورت بود. همچنین در کنفرانس بین المللی انجمن جغرافیدانان جهان که در گلاسکو در سال 2004 با حضور بیش از 4000 نفر از جغرافیدانان جهان برگزار شد، در بخش رویکردهای نظری ژئوپلیتیک، دکتر حافظ نیا به دلیل رویکرد علمی و تعریف و تبیین جدیدی که از ژئوپلیتیک در مقاله خود ارائه کرده بود، صدرنشین سخنرانان بود و در حقیقت جلسه با سخنرانی او افتتاح می گردید.
او خود در زمینه پژوهش علمی صاحبنظر بوده و کتابش در زمینه «روش تحقیق در علوم انسانی» به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده است. نسخه فارسی آن تا کنون 19 بار و گاهی اوقات با تیراژ 50 هزار توسط «انتشارات سمت» به چاپ رسیده است و به عنوان یکی از منابع معتبر دانشگاهی در حوزه روش تحقیق علمی  در ایران شناخته می شود.
عرضه آثار
تدوین و انتشار 15 جلد کتاب ( دو مورد به زبان انگلیسی )
اجرای 9 طرح تحقیقاتی و پژوهشی
چاپ و نشر 60 مقاله علمی-پژوهشی در مجلات علمی معتبر داخل و خارج از کشور
ارائه 50 مقاله علمی در همایشها و کنفرانسهای علمی داخلی و بین المللی
چاپ و نشر حدود 130 مقاله متنوع در فصلنامه‌ها ، ماهنامه‌ها و نشریات مختلف

منبع : وبلاگ شخصی دکتر محمدرضا حافظ نیا http://hafeznia.ir/
دفعات مشاهده: 8561 بار   |   دفعات چاپ: 437 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: مصاحبه با استاد حسین شکویی ::
 | تاریخ ارسال: 1397/4/24 | 
مصاحبه با : دکتر حسین شکویی (چهره ماندگار علم جغرافیا)
 
ضمن تبریک به جناب عالی به خاطر انتخاب شایسته شما به عنوان چهره ماندگار جغرافیا، خواهش می کنم درباره تحصیلات خود، به ویژه تحصیلات قبل از دانشگاهتان برای ما صحبت بفرمایید؟
من در سال ١٣١٢ متولد شدم، دوره دبستان را در شهر تبریز و دبیرستان را نیز در مدرسه لقمان همان جا گذراندم. معلمان خیلی خوب و برجسته ای داشتم که روش و منش آنها در آن دوره، بر زندگی من خیلی تأثیر گذاشت. مثلاً در دوره دبستان، مرحوم ساویز مدیر دبستانمان بود. آن وقت‌ها، ششم ابتدایی نهایی بود. سؤالات از تهران می آمدند و دیپلم می دادند. ایشان برای اینکه ما در امتحانات آخر سال موفق باشیم، صبح زود قرآن به دست می‌آمد و ما را از زیر قرآن رد می‌کرد. آنها افراد بزرگوار و عزیزی بودند و تمام زندگی خود را وقف آموزش بچه‌ها می‌کردند. دانش آموزان بیشتر مثل فرزندانشان بودند تا دانش آموز یا بیگانه.
خدا رحمت کند آقای میر فخرایی را که رئیس دبیرستان ما بود. ایشان روی ایوان مدرسه می ایستادند که مشرف به خیابان بود و بچه ها را تا آخر خیابان مشایعت می‌کردند تا مبادا ناراحتی و مشکلی برایشان پیش بیایید. خیلی انسانهای شریفی بودند و من گاهی احساس می‌کنم که امروزه جای آنها در اجتماع ما خالی است. من از دوره های دبستان و دبیرستان خیلی رضایت دارم. همیشه معلمان ما در زندگی برایمان پناهگاه و تکیه‌گاه بودند.

نظر شما درباره انتخاب چهره های ماندگار در زمینه علوم گوناگون چیست؟
این کار شایسته‌ای است که از انسانهایی یاد شود که یک عمر زحمت کشیده‌اند، الان به جایی رسیده‌اند که هم روحاً و هم جسماً خسته‌اند. منتها، امید است که سیاست زدگی یا بعضی مسائل دیگر، بعدها در این انتخاب‌ها دخالت داده نشوند. و واقعاً شایستگان انتخاب شوند. من این را برای خودم عرض نمی‌کنم، ولی٧٠ درصد آنهایی که من می‌شناختم، واقعاً حقشان بود که انتخاب شوند. چرا که زندگی‌شان را بی‌توقع در این راه فدا کرده‌اند. می‌گویند هر کتاب یا هر دفتری که نوشته می‌شود ، یک دفتر از زندگی انسان آتش زده می‌شود وحشتناک است. بنابراین این کار را خیلی خوب میدانم. نه چون خودم هم انتخاب شده‌ام، بلکه از جنبه های فرهنگی عرض می‌کنم و این کار جامعه فرهنگی و مسؤولان ما، به شایستگان احترام می‌گذارند، به زحمت‌کشانی که به فرهنگ جامعه صادقانه خدمت می‌کنند.

با توجه به این که جناب عالی در جریان اندیشه‌های جغرافیایی و کاربرد این علم در کشورهای توسعه یافته قرار دارید، وضعیت علم جغرافیا را در آستانه قرن جدید چگونه می‌بینید و فکر می کنید برای اعتلای دانش جغرافیا در کشور چه باید کرد؟
آقای رونالد جانستون کتابی منتشر و در آن پنج تغییر جهانی ژئوپلتیکی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی را مطرح کرده است. اینها تغییراتی هستند که در سه دهه اخیر رخ داده‌اند و ما الان آنها را می بینیم. یک نظم نوین جهانی در راه است که دولت‌های بزرگ، در آن برای سیاره زمین، سه طرح پیشنهاد کرده اند: ١- نئولیبرال ٢- سوسیال دموکرات ٣- جامعه مدنی. هر یک از این طرح ها، در هر حوزه جغرافیایی‌که پیاده شود، نتیجه‌ای خاص خواهد داشت. به این جهت، برای اینکه بتوانیم واقعیت جغرافیایی محیط و دنیایمان را درک کنیم، باید با این طرحها و مفاهیم مربوط به آنها آشنا شویم. برای اینکه بدانیم در آغاز قرن بیست و یکم چه باید بکنیم باید با توجه به تغییرات پنجگانه‌ای که ذکر کردم، یک سلسله از دیدگاه‌ها وارد علم جغرافیا شود. یکی از آنها مثلاًً وارد شدن بحث انباشت سرمایه، داروینیسم، لامارکسیسم، اهرم‌های قدرت، کالایی‌کردن طبیعت، صنعت فرهنگ و جامعه شبکه‌ای در مطالعات جغرافیایی است. فرق جغرافیای سنتی با جدید را در نوشته تازه‌ام، با توجه به منابع متعدد ذکر کرده‌ام. جغرافیای نو یا عصر نو در جغرافیا، سه مقوله را پایه تفکر و اندیشه جغرافیا قرار می‌دهد:
١- اقتصاد سیاسی ٢- فلسفه سیاسی ٣- نظریه های اجتماعی.
به این دلیل، شما هر کتاب خارجی را که نگاه کنید، دست کم نظرات و گفته‌های ده‌ها فیلسوف و نظریه‌پرداز را در آن می‌بینید. یعنی هدف بیان رابطه متقابل انسان با محیط است که تعریف سنتی جغرافیا و مبنای جغرافیا هم هست؛ این که انسان از چه طریقی با این محیط در ارتباط است. می دانیم که انسان یا با تفکر سیاسی با محیطش در ارتباط است یا با اقتصاد سیاسی و یا با نظریه های اجتماعی. از این رو، من فکر می‌کنم فرق جغرافیای سنتی با جغرافیای نو در ایران ما هم باید تأکید بر همین سه مقوله مهم باشد.

چه توصیه‌هایی برای آموزش بهتر جغرافیا و به روزکردن اطلاعات دبیران جغرافیا دارید؟
اگر به‌کتابهایی که از سال٢٠٠١ به بعد و یا در همین سال‌های اخیر، در نمایشگاههای بین المللی تهران عرضه شده‌اند و دانشگاهها هم آنها را تهیه کرده‌اند، نگاهی بیاندازید، متوجه می‌شوید که بر عدالت محیطی، عدالت اجتماعی، فلسفه های سیاسی و اقتصاد سیاسی خیلی تأکید شده است و به روز کردن آنها، در حقیقت ورود مفاهیم تازه فلسفه‌های سیاسی و نظریه‌های اجتماعی به جغرافیاست.

 ● آخرین تعریفی که از جغرافیا ارائه می‌کنید، چیست؟ آیا هنوز همان تعریفی را که در کتاب اندیشه‌های نو در فلسفه جغرافیا ارائه کرده اید، قبول دارید؟
خیر! در این چند سال که مطالعات زیادی برای تهیه چاپ دوم کتاب دیدگاه‌ها انجام داده‌ام، به مفهومی خاص رسیده‌ام که همان « جبر ساختاری » است. ساختار از مؤلفه‌ها و بخش‌های متعدد، به صورت یک مجموعه تشکیل می‌شود. این اجزاء و بخش‌ها در حقیقت کارکرد‌های همدیگر را تکمیل و به ثبات سیستم کمک می‌کنند. ساختار هم در نظام‌های سیاسی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی وجود دارد.     
انسان در زیر چتر ساختاری زندگی می‌کند و رفتارش در محیط هم با توجه به این ساختارهاست. من به این نتیجه رسیده‌ام که در جهان سوم، انسانها واقعاً قربانیان بی‌دفاع جبر ساختاری هستند. من برای تهیه جلد دوم دیدگاه‌ها که در این چهار پنج سال اخیر تهیه کرده‌ام، حدود١٢٠ تا ١٣٠ منبع خارجی دیده‌ام. منابع داخلی را هم دیده‌ام. با توجه به مطالبی که همه استادان در این زمینه نوشته‌اند و من درکتابم، نام آنها را با ذکر منبع آورده‌ام، به این نتیجه رسیده‌ام که هر پدیده جغرافیایی، درحقیقت درون و تحت تأثیر فرایندهای نهادی و ساختاری قرار می‌گیرد.
استادان معروف جهانی جغرافیا سه تعریف ارائه کرده‌اند که من به عنوان یک مدرس جغرافیا، دو تعریف را در جلد اول و دوم کتاب آورده‌ام. البته بنده هم به عنوان یک مدرس این حق را دارم که عقیده خود را بگوییم و در آنجا هم داعیه تعمیم ندارم، یعنی نمی‌خواهم کسی بپذیرد یا نپذیرد، ولی برای خودم مهم است. تعریف جدید، تقریباً تکمیل تعریف قبلی من است و تعریف چنین است:
جغرافیا مطالعه روابط انسان با محیط، با انسان یا مکان، از طریق میانجی‌ گری فرایندهای نهادی و ساختاری است.
من تک‌تک مفاهیم ارائه شده در این تعریف را درکتاب خود شرح داده‌ام. حتی عده‌ای از جغرافیدانان گفته‌اند، جهان را می‌توانیم به وسیله فرایندهای متغیر تفسیر و تحلیل کنیم. فرایند‌ها در حقیقت نوعی میانجی هستند بین من انسان و محیط و بین روابط انسان با محیط یا مکان، چیزی است که من به آن نهاد و ساختار می‌گویم.
نهادها، نیازها و احتیاجات مشترک یک جامعه هستند و معمولاً هم پایدارند. ساختارها نیز همان ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هستند. من معتقدم، اگر پدیده‌های جغرافیایی زیر این چتر ساختاری و نهادی نروند و با توجه به تأثیر پذیری کلان نهادها و ساختارها مطالعه نشود، نمی‌توان آنها را ریشه‌یابی کرد و به جغرافیای کاربردی دست یافت. عده‌ای از جغرافیدانان که این راه را رفته‌اند، می‌گویند که مثلاً سالمندی بیشتر اجتماعی است تا زیستی. یعنی منشأ زیستی آن خیلی کم است. بدین سان سالمندی نیز ریشه در ساختار اجتماعی دارد. از این رو، اگر دقت کنید، در جهان سوم انسان قبل از فوتش، سالها در رخت و خواب می ماند و بعد فوت می‌کند. ولی در کشورهای پیشرفته این طور نیست. به جای سال‌ها، چند روز یا یک شبانه روز و در سن ٩٠ یا ٨٥ سالگی فوت می‌کند. این نشان دهنده تغذیه کافی، بهداشت کافی و شادابی در زندگی است.
به این دلیل، من به ساختارها و نهادهایی که جامعه را در اختیار خود می‌گیرند، خیلی معتقدم. الان شما نمونه‌اش را در کشور هند و کشور چین می‌بینید. این دو کشور در سال ١٩٤٩ به استقلال رسیدند. الان در هند ٣٠٠ میلیون فقیر و بیمار داریم، در حالی که چین فعلاً دومین قدرت دنیا شده است. بنابراین ساختار در همه پدیده‌های جغرافیای خیلی تأثیر می‌گذارد.
از رابطه انسان با مکان هم‌گفتم. چون مکان، بخشی از فضای جغرافیایی است. به عبارت دیگر، به تغییر شکل طبیعت و فضا، مکان می‌گویند. حتی در بعضی تعریفات گفته‌اند، هستی انسان از مکانی که در آن زندگی می‌کند، منفک نیست. این مکان در جغرافیا، مکان یک محدوده مشخص را نشان می‌دهد.  یادآور می‌شوم، در دنیای سرمایه‌داری غرب، به تفکر نهادی و ساختاری، انتقاداتی وارد کرده‌اند و در پی آن، پساساختارگرایی را مطرح می‌کنند.

بینش اجتماعی نسبت به علم جغرافیا، با آنچه که واقعیت علم جغرافیاست، تفاوت دارد. به نظر جنابعالی چگونه باید این دو را به همدیگر نزدیک کرد؟
جغرافیا اگر نتواند به پاره‌ای از مسائل پاسخ دهد، مسلم است که در جامعه کم رنگ جلوه خواهد کرد. جغرافیا باید بتواند پاسخ‌های منطقی بدهد و این پاسخ‌ها، بیشتر همان مفاهیمی هستند که ذکر کردم. تا وقتی این مفاهیم وارد ادبیات جغرافیایی نشوند، ما نمی‌توانیم علل عقب ماندگی و توسعه یافتگی را بیابیم. همچنین نمی‌توانیم علل عقب ماندگی و توسعه یافتگی را بیابیم. همچنین نمی‌توانیم در آن بافت‌های زندگی که عرض کردم، برندگان و بازندگان را بیابیم؛ یعنی به ریشه مسائل پی ببریم. علل توفیق جامعه‌شناسی و اقتصاد در جامعه ما، همین بوده است. آنها به ریشه مسائل پرداخته‌اند و جغرافیا، کاملاً از این مفاهیم و اندیشه‌ها دور بوده است.

جای کدام گرایشها یا رشته های جغرافیایی را در کشورمان خالی می بینید؟
گرایشهای که امروزه در دانشگاهها وجود دارند، نسبت به توان علمی، ظرفیت وتخصص استادان تنظیم شده‌اند. چند روز پیش، دوستان گروه جغرافیای دانشگاه تربیت مدرس، آمایش سرزمین را مطرح کردند که هم در رساله‌های دکترا و هم فوق لیسانس باید وجود داشته باشد. باید این تعریف ساده جغرافیا را در نظر داشته باشیم که: «‌‌ هر پدیده‌ای که بتوانیم آنرا روی نقشه پیاده کنیم، می‌تواند یک موضوع جغرافیایی باشد » و تنها بر روی جغرافیای انسانی و طبیعی تأکید نکنیم. یک جغرافیدان آمریکایی کتابی ٤٠٠ صفحه ای به نام « جغرافیای مرض آنفولانزا » نوشته است. چه مانعی دارد تک تک این امراض را به عنوان موضوع رساله‌های دکترا در ایران انتخاب کنیم. با توجه به نواحی جغرافیایی، هر مرض را بشناسیم، تا آنهایی که در برنامه‌ریزیهای بهداشتی و درمانی کار می‌کنند، احساس کنند که جغرافیای پزشکی می‌تواند کارساز باشد و بستری فراهم کند برای برنامه‌ریزیها. به این دلیل، چند رساله‌ای که در دانشگاه تربیت مدرس دفاع شده‌اند، تا حدودی به پاره‌ای از مسائل شهری اختصاص دارند.

استاد گرامی، آیا ممکن است برای خوانندگان نشریه ما یک خاطره جالب آموزشی تعریف بفرمایید.
یک خاطره منفی دارم و یک خاطره مثبت. خاطره منفی این که: درس فلسفه جغرافیا که می‌دادم، غالباً جغرافیا را مادر علوم و اصلاً تمام زندگی می شناختم. جوان بودم و علاقمند. چند مجله خارجی را نیز مشترک بودم و زندگی را با عینک جغرافیا می‌دیدم. به این دلیل، درکلاس‌های لیسانس دانشگاه تبریز، خیلی با حرارت و شور و شوق صحبت می‌کردم. آن وقت‌ها تعداد دانشجویان کلاس 60  نفر بود و حضور و غیاب آن چنانی نمی شد. گویا یک خانم از رشته روانشناسی با رفیقش در کلاس من نشسته بود. آن وقت‌ها تغییر رشته راحت بود. فقط گروه و آموزش موافقت می‌کردند،کافی بود. این خانم از صحبتهای من خوشش آمده بود و از رشته روانشناسی به رشته جغرافیا تغییر رشته داده بود. بعد از چهار سال که درسش تمام شد، از رفیقش پرسیدم، آن رفیقتان که از روانشناسی آمده بود و جغرافیا خوانده، چه کار می‌کند؟ گفت: فعلاً بیکار است و شما را نفرین می‌کند و می‌گوید که اگر عشق و علاقه شما نبود، روانشناسی خوانده و استخدام شده بودم!
اما خاطره مثبت: برای یک گردش علمی رفته بودیم جنوب. بعد از مدت‌ها بود که دوباره با دانشجویانم به گردش علمی می‌رفتم، اغلب هم در روزهای نوروز می‌رفتیم. من در این سفر، از جنوب دو پیراهن خریدم؛ چون هوا گرم بود و باید زود به زود لباس‌ها را عوض می‌کردیم. سی سال از آن تاریخ گذشت و دیگر یادم رفته بود. یک بار رفته بودیم تبریز. در آنجا دبیران جغرافیا همایشی داشتند. من هم یک سخنرانی ساده داشتم. یکی از دبیران ارجمند که قبلاً دانشجوی من بود، از دور ناظر جلسه بود. بعدها برای من نامه‌ای نوشت به این مضمون‌که: سی سال پیش با شما به جنوب رفتیم. شما دو تا پیراهن خریدید و چیز دیگری نخریدید. ولی همه ما چمدانهایمان را از وسایل جنوب که ارزان بودند پرکرده بودیم. این برای ما درسی بود، زیرا شما در حقیقت به جغرافیا علاقه‌مندید و به زندگی مادی زیاد نچسبیده‌اید. من نمی‌دانم زندگیتان چطور است، اما به هرصورت، این کار شما درسی بود برای ما دانشجویان؛ با وجود این که جغرافیا از مادیات و از زندگی مادی صحبت می‌کند و ٩٥ درصد جغرافیا زندگی مادی است و به این دلیل هم در جهان مادی به بار می نشیند.
بله این هم خاطره خوبی بود و انگیزه‌ای تا بقیه زندگی و عمرم را به همان شکلی که شروع کرده بودم، ادامه بدهم. به این خاطر، از آفریدگار جهان شکرگزارم.

استاد از این که بخش اعظم عمرتان را صرف تعلیم و تربیت و یادگیری جغرافیا کرده‌اید، چه ‌احساسی دارید؟ اگر‌‌‌‌‌‌ دوباره متولد می‌شدید و به مرحله انتخاب رشته می‌رسیدید، باز هم جغرافیا ‌‌را انتخاب می‌کردید؟
جغرافیا برای من نوعی زندگی بود. واقعیت این است و اگر دوباره به دنیا بیایم، باز هم مدرس جغرافیا می شوم. اما زندگی‌ام را تنظیم و شیوه آن را عوض می‌کنم. راه معلمی‌ام به جای خود، تدریس جغرافیا و علاقه به جغرافیا هم به جای خود اما شیوه زندگی‌ام را این طور انتخاب نمی‌کنم که حالا انتخاب کرده ام ... .

علاوه بر علم جغرافیا به کدام یک از علوم دیگر علاقه مندید؟
چون روی فلسفه جغرافیا کار کرده‌ام، به رشته‌های جنبی که می‌تواند نظریه های اجتماعی و اقتصاد سیاسی را برای ما تبیین و تحلیل کند، خیلی علاقه‌مند بودم. در نتیجه، به رشته اقتصاد سیاسی، فلسفه های سیاسی و نظریه های اجتماعی که امروزه مورد نیاز همه جغرافیدانان است، علاقه مندم.

اوقات فراغت خود را چگونه می گذرانید؟ اصلاً شما اوقات فراغتی دارید؟
بله، اوقات فراغت یک دوره از زندگی‌ام واقعاً همه‌اش کتاب بود. آن هم کتابهای جغرافیایی. اما یک نکته در زندگی من این است که من به کتاب اعتیاد دارم. اگر کتابهای مرا ببینید، متوجه می‌شوید که نصف آنها جغرافیایی هستند. اما نصف دیگر کتابها، در حقیقت رمان‌های خوب، اندیشه های خوب، فلسفه‌های خوب و تاریخ خوب هستند. به کتاب خوب علاقه دارم. به این دلیل، آثار جغرافیایی من، جغرافیایی است که همه زوایای زندگی را در بر می‌گیرد. این حاصل مطالعه کتابهای متعدد است.

از بین هنرها و ورزش ها به کدام یک علاقه مندید؟
در دوره دبیرستان، کاپیتان تیم والیبال تبریز و بهترین آبشارزن بودم؛ چون قد بلندی داشتم. وقتی به دانشگاه رفتم، در دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد، رتبه اول کلاس بودم. بعد که به عنوان معلم جغرافیا به دانشگاه تبریز منتقل شدم، مرا همان والیبالیست خوب می شناختند، نه استاد جغرافیا.
وقتی کتاب می‌نوشتم، کسی مرا نمی‌شناخت و همه می‌گفتند: همان آبشارزن، او که فقط خوب توپ می‌زند. سالها طول کشید تا مرا به عنوان معلم دانشگاه بشناسند. به هنر هم علاقه مندم. سابقا" که هنوز وجودم خسته نبود، موسیقی سنتی برایم جالب بود و جاذبه داشت، ولی الان دلگیرم می‌کند. می‌گویند نگذارید غم‌های کهنه بیدار شوند که اگر بیدار شوند، همه وجود را می‌سوزانند. از این رو، با وجود این که آن وقت‌ها به موسیقی ایرانی علاقه مند بودم، الان نمی‌توانم زیاد گوش کنم، چون حال و هوای زندگی من، پر از حسرت، درد، رنج روحی و ... بوده است. به این دلیل، بازنمایی آن رنجها و دردها با موسیقی ایرانی، خیلی برایم غمبار است. به یاد گذشته می‌افتم، به یاد مادر، پدر و از دست رفته‌ها. شکست‌هایی که در زندگی داشته‌ام، عمرم و بی صداقتی‌هایی که در محیط دیده‌ام. همه این ها به صورتی در زندگی تأثیر گذارند.

آقای دکتر شکویی، از دوره دبیری خود خاطره جالبی دارید؟
چون در دوره دانشکده نفر اول بودم، قرار شد برای شش ماه مرا به آمریکا بفرستند. به دانشگاه میشیگان آمریکا رفتم. قبل از رفتن، در شهر کوچکی به نام اسکو در نزدیکی تبریز دبیر بودم. اغلب دانش آموزانم از دهات اطراف اسکو می آمدند. قبل از خداحافظی برای رفتن، مدیر به بچه‌ها گفته بود که دبیر تاریخ و جغرافیای شما قرار است آمریکا برود و فردا برای خداحافظی می‌آید. آن وقتها در اسکو گل‌فروشی نبود. بچه‌ها گلدان آورده بودند، یا گلی از زمین کنده بودند. بعضی‌ها هم یک کتاب ساده خریده و به نام من کرده بودند. خیلی برایم شوق‌انگیز بود که بچه‌های دهات تبریز از معلمشان راضی بودند.

استاد احساس خود را در مورد دوران دبیری‌تان بیان بفرمایید و آن را با دوران استادی در دانشگاه مقایسه کنید؟
این را می‌خواهم از صمیم قلب بگویم که در حقیقت روزهای دبیری روزهای گرم زندگی‌ام بودند و روزهای تدریس در دانشگاه تبریز، روزهای سرد زندگی من بودند. من آرزوی روزهای دبیری را دارم.
جغرافیا برای من نوعی زندگی بود. واقعیت این است، اگر دوباره به دنیا بیایم، باز هم مدرس جغرافیا می شوم. اما زندگی‌ام را تنظیم و شیوه آن را عوض می‌کنم. راه معلمی‌ام به جای خود، تدریس جغرافیا و علاقه به جغرافیا هم به جای خود اما شیوه زندگی‌ام را این طور انتخاب نمی‌کنم که حالا انتخاب کرده ام ... .

منبع: رشد آموزش جغرافیا، سال نوزدهم، شماره 67
دفعات مشاهده: 8576 بار   |   دفعات چاپ: 511 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: اقبال آشتیانی ::
 | تاریخ ارسال: 1397/6/19 | 
عباس اقبال آشتیانی در سال 1275 هجری قمری در خاندانی پیشه ور از مردم آشتیان زاده شد.
او سال های اول عمر خود را به درودگری گذراند و از مکتب خانه های آشتیان و معاضدت مرحوم شیخ مرتضی نجم آبادی راه به دارالفنون یافت و تحصیلات متوسطه را در آنجا به پایان رساند. بعد از آن به معاونت کتابخانه دارالفنون برگمارده شد و در همانجا به تدریس زبان فارسی پرداخت .به تدریج به دیگر دبیرستان های تهران از جمله نظام راه یافت و به تدریس تاریخ وجغرافی پرداخت.از همین جا بود که تمایل او به نویسندگی کتاب های درسی باعث شد که دست به تهیه کتاب های تاریخ و جغرافیا برای مدارس متوسطه بزند.کتاب های تاریخ و جغرافیای درسی عباس اقبال که تعداد آنها مجموعا به 17 جلد می رسید و چاپ آن از حدود 1300 شمسی آغاز بیانی برخوردار بود که از آنچنان نظم منطقی و دقت نظر در صحت مطالب و از همه مهمتر از آنچنان سلامت بیانی برخوردار بود که تا 1334 که دست اجل با مرگ زودرس گریبانگیر او شد و حتی سال ها بعد از مرگ اقبال و به عبارت دیگر در مدت 35 تا 40 سال که دور ان متعارف زندگی یک نسل بشر به شمار می رود از رونق نیفتد و با وجود ظاهر شدن کتاب های درسی دیگر ، همواره در دبیرستان های کشور متداول و بر تحول فکر جغرافیایی  بین دانش آموزان حاکم بود .
بعد از حدود ده سال تدریس و تالیف در تهران عباس اقبال آشتیانی درسال 1304شمسی به سمت منشی هیات نظامی ایران به پاریس رفت و در آن جا از اول به درس خواندن و دانش آموختن پرداخت و از دانشگاه سوربن به دریافت درجه لیسانس در ادبیات نایل آمد.
او در زمان توقف خود در پاریس با میرزا محمدخان قزوینی علامه و محقق شهیر آشنا شد و از همان هنگام چنان دوستی میان آنان پدید آمد که تا دم مرگ با آنان همراه بود و تردیدی نیست که همنشینی با قزوینی در مایه گرفتن اقبال به عنوان یک محقق بسیار موثر بوده است.
در سال 1310 عباس اقبال از اروپا برگشت و به عنوان استاد جغرافیا وارد دارالمعلمین عالی شد .اقبال اولین معلم دانشگاه تهران بود که دارای درجه لیسانس در جغرافیا از یک کشور خارجی بود و به این ترتیب او را باید پایه گذار درس بسیار مهم جغرافیای انسانی در ایران دانست.آنچه مسلم است این است که اقبال عنوان جغرافیای انسانی را وارد برنامه های دانشگاهی کرد.او در کلاسهای جغرافیای انسانی دانشمند معروف فرانسوی ژان برون j.bruhnes شرکت کرده و سخت تحت تاثیر افکار او قرار گرفته بود.
سال های 1310 تا 1328 درخشانترین سال های عمر عباس اقبال بود که طی آن ضمن تدریس جغرافیای انسانی و عمومی و تاریخ تمدن و آیین نگارش در دانشگاه تهران به کار تحقیق و تتبع و در سال ها 1323تا1328 به نشر مجله وزین و معروف یادگار پرداخت و علاوه بر این در این سال ها حدود 40 کتاب تالیف و ترجمه و تصحیح کرد که نام اور را در فرهنگ ایران جاودان خواهد ساخت اما متاسفانه درزمینه جغرافیای کلاسیک جز همان جزوه جغرافیای انسانی و چند کتاب دیگر بنام کلیات علم جغرافیا (1312) و تاریخ اکتشافات جغرافیایی و تاریخ علم جغرافیا (1314)از او چیزی به جای نمانده است.
در سال 1328 وزارت فرهنگ وقت به علل سیاسی نامربوط مقرر داشت که کارمندان و حقوق بگیران دولت نمی توانند ناشر و صاحب امتیاز مجله باشند و عباس اقبال ناگزیر شد مجله وزین وعلمی یادگار را تعطیل کند و این امر او را چنان مایوس کرد که تصمیمی گرفت از ایران برود و در اجرای این تصمیم بود که با کمک علی اصغر حکمت وزیر امور خارجه وقت و از طرف آن وزارت به سمت وابستگی فر هنگی ایران به کشورهای ترکیه و ایتالیا ماموریت یافت.
عباس اقبال از آخرین سفر خود به اروپا به تهران برنگشت و خبر مرگ ناگهانی و زودرس او در روز های آخر بهمن 1334 در روزنامه های تهران منتشر شد و همه شاگردان و دوستان و علاقه مندان و همچنین همه فرهنگ دوستان کشور را ماتم زده کرد.

منبع: گنجی، محمد حسن ،جغرافیا در ایران ، چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی ،1367
دفعات مشاهده: 8405 بار   |   دفعات چاپ: 470 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: دکتر شکویی از دید دکتر پاپلی یزدی ::
 | تاریخ ارسال: 1397/4/23 | 

دکتر حسین شکویی وتأثیر او بر جغرافیای ایران (به قلم دکتر محمد حسین پاپلی یزدی)

 در هر عصر و هر جامعه ودر هر رشته علمی افراد معدودی وجود دارند که با کارها و تلاش‌های خود بر مسیر جریان آن جامعه و آن رشته علمی تأثیر گذارند و تلاش آن‌ها روند حرکت به سوی تکامل را تسریع می‌کند. دکتر حسین شکویی یکی ازآن افرادی است که تلاش‌های او اثر بسیار مثبت وسازنده‌ای بر علم جغرافیا و جامعه جغرافیدانان ایران داشته است.
دکتر شکویی از چند دیدگاه تأثیر عمیقی بر دانش جغرافیای ایران داشته است:

 1- در زمینه فلسفه جغرافیا
زیر بنای هر علمی فلسفه ومباحث فلسفی آن علم است. جغرافیا که یکی از عمیق ترین و قدیمی‌ترین دانش‌های بشری است، بر مبنای اصول و مبنای فکری خاصی بنا نهاده شده است و هر جامعه و هر گروه خاص فکری نیز بر مبنای زیر ساخت‌های فکری و فلسفی خود این دانش را تفسیر و تعبیر کرده است.
مسلمانان، مسیحیان، شونیست‌ها، فاشیست‌ها، نازی‌ها، سوسیالیست‌ها، کمونیست‌ها، نئوکمونیست‌ها و . . . هر کس با تفکر ویژه خود، به تفسیر علم جغرافیا و دخل و تصرف در فضا و مکان پرداخته‌اند. آمایش سرزمین و تراکم و پراکنش عوامل تولید و مصرف (مزارع، باغات، صنایع،خطوط راه آهن، جاده‌ها، فرودگاه‌ها، شهرها، بندرها و غیره) بر مبنای تفکرات و دیدگاه‌های فلسفی سامان‌دهی شده‌اند.
بدون شناخت بنیادهای فکری، درک و تحلیل وضع موجود و طراحی آینده کاری غیر ممکن است. جغرافیای ایران که تا قبل ازدهه 1350، فاقد تفکرات فلسفی بود با تلاش و همت دکتر حسین شکویی روزنه‌های فلسفی بر روی آن باز شد و دانشجویان این رشته با مباحث فلسفی و پارادایم جغرافیا آشنا شدند. بدون تردید هر جغرافیدانی که در ایران به تحلیل منطقی پدیده‌های جغرافیا و تحلیل فضایی بپردازد، مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر کتاب‌ها و مقالات و ترجمه‌های دکتر شکویی خواهد بود.
علم جغرافیای ایران حداقل از طریق فلسفه جغرافیا تحت تأثیر تلاشهای ارزنده دکتر شکویی خواهد بود. امید است در جای دیگر به تأثیر دکتر شکویی بر تحولات فکری جغرافیای ایران پرداخته شود.
۲- از طریق ارائه یک جغرافیای انسان‌گرا دکتر حسین شکوئی ذاتاً دارای روحی حساس و انسان‌گرا است، لطافت طبع و نوع دوستی این مرد شریف باعث شده است که او در تحقیقات میدانی و کارهای علمی همیشه به جغرافیای مستضعفان و شوربختان و استعمار و استثمارشدگان توجه کند.
کتاب‌هایی چون حاشیه نشینان شهری 1355، مقالاتی چون خانه‌های ارزان قیمت و سیاست مسکن، تنگناها در انتقال حاشیه‌نشینان تبریز و فرازها و جملات و صفحات متعدد کتاب‌های او حاکی از جهت‌گیری دکتر حسین شکوئی به نفع محرومین روی زمین است.
  در علمی که بسیاری از تحلیل‌گران به نام بین‌المللی، دانش و تحلیل‌های علمی خود را که متکی به آمار و ابزارهای پیشرفته است در اختیار استعمارگران و اربابان ثروت و سرمایه گذارده‌اند و از آن طریق خود به ثروت‌های کلان دست یافته‌اند، در کنار محرومان، فقیران، حاشیه‌نشینان و بی‌خانمان‌ها بودن خود ارزشی بسیار والاست. دکتر حسین شکوئی پیام حمایت از محرومان را در سراسر نوشته‌ها، کتاب‌ها و ترجمه‌هایش به نسل جدید جغرافیدان کشور منتقل کرده است.
این با ارزش‌ترین و شیرین‌ترین تلاش دکتر حسین شکوئی است.
3- از طریق ایجاد ساختارهای مدیریتی وبرنامه‌ریزی
دکتر حسین شکوئی از سال 1364، مسؤول کمیته برنامه‌ریزی جغرافیا در شورای انقلاب فرهنگی بوده است و از این طریق با همکاری نمایندگان جغرافیای کشور تلاش گسترده‌ای را برای پیاده سازی ساختار نوین علم جغرافیا در ایران نموده است.
در حقیقت دکتر حسین شکوئی یکی از عمده‌ترین معماران نوسازی جغرافیای ایران و یا یکی از فعالان گذر علم جغرافیا از سنت به مدرنیته و پست مدرنیته است.
برای انجام ایجاد تحول در علم جغرافیای سنتی ایران که بر مبنای تعاریف سنتی، ابزار،  روش‌ها و هدف‌های سنتی سامان‌دهی شده بود نیاز به افرادی با دانش علمی و فنی، تجربه کافی، مردم داری و صبر و شکیبایی است. پایداری دکتر حسین شکوئی در تصدی مسؤولیت کمیته برنامه‌ریزی جغرافیا و صبر و تحمل و استقامت او در ایجاد نوسازی و تحول در دروس کاملاً توصیفی به دروس تحلیلی، از ایجاد تعادل بین پاسداران جغرافیای سنتی و داوطلبان مدرن سازی سریع این علم و سالم نگه داشتن روند تحول این علم در ایران درخور ستایش است.
تلاش دکتر حسین شکوئی در ایجاد گروه جغرافیای دانشگاه تربیت مدرس و پرورش نخبگان جغرافیا که بتواند تحول در این دانش پدید آورند، خود جای تمجید بسیار دارد.
دکتر حسین شکوئی همه تلاش‌های ممکن را برای مدرن سازی جغرافیای ایران انجام داده است.او به انتقال اندیشه‌های فلسفی و علمی پرداخت که زیر ساخت این تحول است. او ساختار برنامه‌ریزی دروس را به نحوی تنظیم کرد که به آرامی این تحول صورت گیرد. او تلاش کرد که با تشکیل گروه جغرافیای دانشگاه تربیت مدرس، بخشی از نیروی انسانی لازم برای این تحول را پرورش دهد.
در حقیقت او در تبیین ایدئولوژی در ایجاد بستر قانونی، در ایجاد ساختار و در ایجاد عوامل اجرا در این تحول سهم اول را به عهده داشته است.جغرافیای ایران تا ابد وام دار این مرد شریف است. امید است که قدر او را بدانیم.
 در اینجا پیشینه‌ علمی دکتر حسین شکوئی در حدی که در اختیار فصلنامه بوده است آورده شده است.
خدا نگهدارش باد و همیشه شاد و سربلند باشد.

منبع : فصلنامه تحقیقات جغرافیایی شماره ۶۶-۶۵ (تابستان و پاییز ۱۳۸۱) ، 

دفعات مشاهده: 7431 بار   |   دفعات چاپ: 426 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: دکتر حسین شکویی ::
 | تاریخ ارسال: 1397/4/23 | 
دکتر حسین بیک زاده شکوئی 

در سال ۱۳۱۲ در تبریز دیده به جهان گشود. او پس از اتمام تحصیلات ابتدائی در مدرسه شمس، وارد دوره دبیرستان شده و نزد بزرگانی چون «عباس دیهیمی» و «استاد تقی میرفخرایی» مدرس زبان فرانسه در دانشگاه تبریز به کسب دانش پرداخت.
حسین شکوئی به سال ۱۳۳۴ در 
دانشگاه تبریز در رشته تاریخ و جغرافیا مشغول به تحصیل شد. استاد قاضی، استاد ادیب طوسی، دکترمنوچهر مرتضوی و دکتر جهانگیر صوفی از جمله اساتید وی در این مقطع تحصیلی هستند که او از آنها به نیکی یاد می‌کرد.
کتابهایی که وی تالیف نموده است از جمله شاهکار های علمی و جغرافیایی می باشند.
هرچند که مافیای موجود در دانشگاهها و جغرافیا علی رغم اشتیاق همه دانشجویان هیچ گاه اجازه ندادند حسین شکویی در دانشگاه تهران حضور پیدا کند. ولی آثار جاودانه او چراغی است در این تاریکخانه جغرافیا و سالیان منبع معتبر برای دانشجویان و اساتید بوده و خواهد بود. کمتر کتابهایی را می توان یافت که در استواری علمی و فن نوشتاری همچون آثار ایشان یافت. حتی در کتابهای مشابه منتشر شده در انجمن جغرافیدانان آمریکا کمتر کسانی در حد و اندازه پرفسور حسین شکویی دیده میشود. به نقل از لیلا اباذری شاگرد ایشان در سالهای دور در دانشگاه تبریز ایشان علاوه بر استادی در جغرافیا بسیار پر احساس و اخلاقی بوده اند.
پس از گذراندن دوران تحصیلی مدرک کارشناسی خود را در رشته تاریخ و جغرافیا از دانشگاه تبریزسال ۱۳۳۷، مدرک کارشناسی ارشد را از دانشگاه تهران سال ۱۳۴۶و مدرک دکترای تخصصی خود را در رشته جغرافیای انسانی از دانشگاه استانبول ۱۳۵۷ دریافت کرد.
دکتر حسین شکوئی بیش از ۱۰ سال در دانشگاه تبریز تدریس می‌کرد و در سال ۱۳۶۴ پس از عزیمت به تهران در 
دانشگاه تربیت مدرس مشغول به تدریس شد و می‌توان او را در ردیف اولین پایه‌گذاران دوره دکترای رشته جغرافیا در دانشگاه تربیت مدرس معرفی کرد.
او در طول دوران علمی خود رساله‌ها (در سطح دکتری) و پایان‌نامه‌های (در سطح کارشناسی ارشد) زیادی را راهنمایی کرده‌اند. ایشان در مجامع مختلف علمی از قبیل فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، هیأت رئیسه 
انجمن جغرافیدانان ایران، شورای‌عالی سمت، سرپرستی کمیته جغرافیا در وزارت فرهنگ و آموزش عالی و...، عضویت فعالی داشتند و پس از مدتها تلاش در راه علم، توانستند به عنوان یکی از چهره‌های ماندگار کشور (در جغرافیا) معرفی شوند.
همچنین در سال‌های ۱۳۷۲ و ۱۳۷۶، استاد نمونه 
دانشگاه تربیت مدرس شناخته شدند و کتاب‌های تألیفی ایشان در سال‌های ۱۳۶۷ و ۱۳۷۵ به عنوان کتاب‌های برگزیده سال جمهوری اسلامی ایران معرفی شد.
دکتر حسین شکوئی از جمله اساتیدی است که سالهای عمر خود را به مطالعه، پژوهش و تدریس دانشگاهی گذرانده و نتیجه علاقه وی به تحصیل و تدریس در رشته جغرافیا، ۴۴ سال سابقه تدریس در دانشگاه و انتشار کتاب‌ها و مقالات مختلف بوده‌است.
دکتر شکوئی در شهریورماه ۱۳۸۴ در 
بیمارستان مهرداد تهران درگذشت‌و در قطعه هنرمندان گورستان بهشت‌زهرا تهران، به خاک سپرده شد.
 
 تالیفات
  • فلسفه جغرافیا، انتشارات دانشگاه تبریز، که بعدها انتشارات گیتاشناسی آن را تجدید چاپ کرد و اولین چاپ کتاب در سال ۱۳۴۹ بوده‌است.
  • جغرافیای شهری، جلد اول و دوم، دانشگاه تبریز، این دو کتاب اکنون در دانشگاه پیام نور تدریس می‌شوند. چاپ اول این دو کتاب در سال ۱۳۵۲ بوده‌است.
  • شهرک‌های جدید ۱۳۵۳، دانشگاه تبریز، این کتاب اکنون بسیار نایاب است.
  • حاشیه‌نشیان شهری، ۱۳۵۵، دانشگاه تبریز، از اولین کتاب درباره اسکان غیررسمی و حاشیه‌نشینی در ایران است. این کتاب نیز اکنون نایاب است.
  • جغرافیای کاربردی و مکتب‌های جغرافیایی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول: ۱۳۶۵.
  • مقدمه‌ای بر جغرافیای جهانگردی، انتشارات مؤسسه تحقیقات اجتماعی و علوم انسانی، تبریز، فروردین ماه ۱۳۵۴، این کتاب نیز بسیار نایاب است.
  • محیط زیست شهری، ۱۳۵۵، دانشگاه تبریز، این کتاب نیز نایاب است.
  • جغرافیای اجتماعی شهرها، اکولوژی اجتماعی، انتشارات جهاد دانشگاهی، اولین کتابی است در ایران که به مفاهیمی چون «گتوهای شهری» می‌پردازد. چاپ نخست کتاب در سال ۱۳۶۶ بوده و تاکنون چندین مرتبه چاپ شدهاست.
  • دیدگاه‌های نو در جغرافیای شهری، انتشارات سمت، ۱۳۷۳.
  • اندیشه‌های نو در فلسفه جغرافیا، جلد اول، انتشارات گیتاشناسی، ۱۳۷۵.
  • اندیشه‌های نو در فلسفه جغرافیا، جلد دوم، فلسفه‌های محیطی و مکتب‌های جغرافیایی، انتشارات گیتاشناسی، چاپ اول، زمستان ۱۳۸۲.
 مقالات علمی چاپ شده در مجلات علمی و پژوهشی
1- مقدمه‌ای بر جغرافیای شهری، مجله دانشکده ادبیات وعلوم انسانی تبریز، شماره3، 1346.
2- جغرافیا و مفاهیم جغرافیایی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، شماره چهار، زمستان 1346.
3- اصطلاح‌ومفهوم خاورمیانه، مجله دانشکده ادبیات وعلوم انسانی تبریز، شماره‌یک، 1347.

4- چهره وبافت شهرهای خاورمیانه، مجله‌دانشکده ادبیات وعلوم‌انسانی تبریز، ش93، 1349. 5- سیر تکوینی جغرافیای شهری، مجله دانشکده ادبیات وعلوم انسانی  تبریز، ش 97، 1350.
6- مؤسسات و انجمن‌های جغرافیایی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، شماره 104، سال 1351.
7- جغرافیای مرض سرطان، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، شماره 105، 1352.
8- مقدمه‌ای بر جغرافیای جهانگردی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، شماره 106، سال 1352.
9- جغرافیای بزرگ بازارها، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، شماره 107، سال 1352.
10- جغرافیا و هنر، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، شماره 108 سال 1352.
11- جغرافیای پزشکی و روش تحقیق در آن، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، شماره بهار، 1354.
12- خانه‌های ارزان قیمت و سیاست مسکن، مجله جغرافیدانان ایران، شماره 2، سال 1357.  
13- کاربردها و تحولات جغرافیای انسانی در پنج سال گذسته، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، شماره بهار، سال 1357.
14- استراتژی توسعه و برنامه ریزی شهری، مجله مدرس، شماره 3 ، سال 1370.
15- جغرافیا و مذهب، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 30 ، سال 1372.
16- نظریه های جغرافیایی و برنامه ریزی در تبیین مسائل شهری، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره، 32، سال 1373.

17- کارکرد شهرهای میانی در توسعه ناحیه ای، با همکاری اشرف السادات باقری، مجله مدرس، شماره 8 ، سال 1377.

جوایز دریافت شده:
  • مدال درجه یک فرهنگ (رتبه اول در دوره لیسانس).
  • کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در دو نوبت سالهای ۱۳۶۷ و ۱۳۷۵.
  • استاد نمونه کشور در سال ۱۳۷۴
  • استاد نمونه دانشگاه تربیت مدرس در سال ۷۲ و ۷۶.
  • چهره ماندگار جغرافیا در سال ۱۳۸۳.
 عناوین پایان نامه‌های تحت راهنمایی دکتر حسین شکوئی
الف)کارشناسی ارشد:
1- تحلیل عملکرد فضایی- مکانی شهر بیرجند و تعیین حوزه نفوذ آن
2- بررسی روابط و اثرات مادر شهر تهران بر مناطق اقماری 
3- تحلیل فضایی الگو‌های توسعه فیزیکی شهر کرمان
4- بررسی تحولات شهری و شهرنشینی در کازرون 
5- بررسی کارکردهای بخش مرکزی رشت   
6- تحلیل روابط شهر و روستا
7- سازمان‌دهی سکونتگاه‌های روستایی
8- بررسی کارکردهای اسلام‌شهر
9- بررسی بخش مرکزی شهر قم         
10- آلونک‌نشینی دربخش مرکزی‌کرج
11- بررسی تحولات کارکردی بازار کرمان 

ب)  دکتری
1- سازمان‌دهی نظام عملکردی شبکه سکونتگاهی و نقش آن در تعادل منطقه‌ای ، روستایی
2- تحلیل مشاغل غیر رسمی شهرها در ارتباط با مهاجرت‌های روستایی
3- الگوی مناسب برای مکان گزینی مراکز خدمات شهری
4- فرآیند عرضه زمین و نقش آن در توسعه شهری ایران
5- نقش شهرهای کوچک در توسعه منطقه‌ای
6- نقش شهرهای جدید در روند شهرنشینی ایران
7- کارکرد شهرهای میانی در توسعه ملی                  
8- ساخت اکولوژیک شهرهای میانی
9- ارزیابی توسعه پایدار در توسعه شهری                  
10- توسعه پایدار شهری
11-  فضا و نابرابری اجتماعی                       
12- مسکن در تهران

دکتر حسین شکوهی از دید دکتر محمد حسین پاپلی یزدی (در زمان نگارش این مقاله ، استاد در قید حیات بوده است ) 
مصاحبه مجله رشد جغرافیا با استاد حسین شکویی 


 
دفعات مشاهده: 10090 بار   |   دفعات چاپ: 567 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: دکتر یدالله فرید ::
 | تاریخ ارسال: 1397/3/12 | 
دکتر یداله فرید در اسفند ماه1308 در شهر تبریز متولد شد تحصیلات ابتدایی را در دبستان کمال (15 بهمن سابق)به اتمام رساند .دوران دبیرستان را در دبیرستان فردوسی تبریز گذراندو پس از ورود به دانشسرای مقدماتی این شهر و اتمام دوره تحصیلی دو ساله،در دبیرستان خاقانی مرند به تدریس پرداخت.در سال 1326 در دانشگاه در رشته تاریخ و جغرافیا و علوم تربیتی شروع به تحصیل کرد.در سال 1329 پس از گذراندن سه سال دوره کارشناسی به اخذ لیسانس تاریخ و جغرافیا و علوم تربیتی نایل شد .پس از اخذ لیساتس و تدریس در دبیرستان های فردوسی ،ایراندخت ،توحید (پروین سابق) و مدیریت یکساله در دبستان آیت الله کاشانی (دبستان نمونه دکتر محسنی سابق) در سال 1337 بنا به تقاضای شخصی منتظر خدمت و برای ادامه تحصیل عازم کشور فرانسه گردید.تحصیلات عالی (دوره دکتری )را در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه سوربن از اول سال تحصیلی 1985 آغاز کرد.
 در سال 1961 از رساله خود دفاع کرد و با در جه افتخار آمیز (Tres honorable) به اخذ دکترای جغرافیای انسانی با گرایش شهری نایل گردید. در جریان تحصیل به منظور ژرفا بخشیدن به تحقیقات خود به مدت یکسال در انیستیتوی ملی آمار و مطالعات اقتصادی فرانسه روی مسایل جمعیتی به تحقیق پرداخت.بعد از خاتمه تحصیلات و مراجعت از فرانسه به میهن و انتصاب مجدد در آموزش و پرورش به ریاست دبیرستان نمونه تبریز منصوب شد و از سال 1343 به طور رسمی به خدمت دانشگاه تبریز در آمد.در تاریخ 1/6/1375 به افتخار بازنشستگی نایل گردید.از تاریخ 1/1/1378با پایه 13 استادی عضو هیات علمی دانشگاه آزاداسلامی (واحد اهر) شد و با فعال نمودن گروه‌های جغرافیا در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر و کمک به ایجاد دوره تحصیلات تکمیلی رشته جغرافیا، در این دانشگاه خدمات ارزنده‌های را ارائه کرد. این استاد جغرافیا همچنین مؤسس و مدیر مسئول نشریه فضای جغرافیایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر با درجه علمی - پژوهشی بود که درسال 1386 در بین 112 نشریه دانشگاه آزاد اسلامی کشور رتبه اول را کسب کرد. استاد یدالله فرید دارای 24 مقاله علمی و پژوهشی چاپ شده در مجلات معتبر بین‌المللی و نیز 13 جلد کتاب می‌باشد که سه کتاب توسط دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر به چاپ رسیده است. دکتر یداله فرید در طول خدمت علمی – فرهنگی خود یکی از تاثیرگذارترین جغرافیدانان ایران برجامعه علمی جغرافیا بوده است .
استاد یدالله فرید از اساتید برجسته جغرافیای کشور پس از نیم قرن تلاش علمی در هشتم مردادماه 1386 دار فانی را وداع گفت . یک ماه پس از درگذشت دکتر فرید، کتابخانه شخصی وی توسط «جواد فرید»؛ (فرزندش)، به دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر اهدا شد. این کتابخانه، مشتمل بر دو هزار جلد کتاب نفیس، نایاب و تخصصی در زمینه جغرافیا و حاصل نیم قرن فعالیت علمی آن استاد در مراکز علمی دانشگاهی است. زنده یاد «فرید» نخستین کتاب درباره «مسایل شهری ایران» را در سال 1349 منتشر کرد و کتاب‌های ارزشمندی چون «جغرافیای جمعیت»، «جغرافیا و شهرشناسی»، «جغرافیای تغذیه»، «سیر جغرافیا در قلمرو انسانی»، «کاربرد جغرافیا در روش تحقیق شهر و روستا»، «مقدمه‌ای بر روش تحقیق شهرهای ایران»، «انگلستان و بازار مشترک از دیدگاه جغرافیا»، «تحقیقات جغرافیایی» و مقاله‌های مختلف در زمینه جغرافیا و همچنین ترجمه کتاب «انسان و محیط زیست» از دیگر آثار او به شمار می رود که از بین آن‌ها کتاب «شناخت‌شناسی و مبانی جغرافیایی انسانی» وی به عنوان کتاب سال 81 انتخاب شد. . 
سوابق پژوهشی :
الف:تالیف کتب دبیرستانی پیش از اخذ دکتری در دوران خدمت در آموزش و پرورش
1- تالیف سه جلد تاریخ اتحاد برای دوره اول دبیرستان ها با همکاری مولفان دیگر سال 1336-1338،ناشر فروشی حقیقت تبریز
2- تالیف سه جلد علوم اجتماعی برای دوره اول دبیرستان ها با همکاری مولفان دیگر سال 1336-1338،ناشر فروشی حقیقت تبریز
3- تالیف سه جلد جغرافیای اتحاد برای دوره اول دبیرستان ها ،با همکاری مولفان دیگر سال 1337 ،ناشر کتابفروشی حقیقت تبریز
ب:کتب تالیفی بعد از اخذ دکتری و در دوران خدمت در دانشگاه
1-بریتانیا و بازار مشترک از نظرگاه جغرافیایی،انتشارات چهر ،تبریز سال 1348
2-مقدمه ای بر روش تحقیق شهرهای ایران،انتشارات موسسه تحقیقات علوم انسانی و اجتماعی وابسته به دانشکده ادبیات و علوم انسانی سال 1349
3-جغرافیای تغذیه ،انتشارات دانشگاه تبریز ،چاپ دوم سال 1359
4-کاربرد جغرافیا در روش تحقیق شهر و روستا ،انتشارات دانشگاه تبریز ،چاپ چهارم 1384
5- سیر اندیشه در قلمروی جغرافیای انسانی ،انتشارات دانشگاه تبریز چاپ پنجم 1384
6-جغرافیای جمعیت ،انتشارات دانشگاه تبریز،چاپ پنجم 1384
7-جغرافیا و شهرشناسی ،انتشارات دانشگاه تبریز ،چاپ ششم 1384(این کتاب از سوی وزارت ارشاد اسلامی مورد تشویق قرار گرفته است.)
8-شناخت شناسی و مبانی جغرافیای انسانی ،انتشارات دانشگاه آزاد (واحد اهر)سال 1379
9-شهرهای جهان (ترجمه)انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی (واحد اهر )سال 1384
 
منبع :
فصلنامه تحقیقات جغرافیایی ، شماره پیاپی 80، بهار 85 " چهره ماندگار جغرافیا سال 1385 "



خوانندگان و صاحب نظران محترم در کامل کردن مطلب فوق ما را یاری نمایید .

 
دفعات مشاهده: 9901 بار   |   دفعات چاپ: 529 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: دکتر دره میرحیدر ::
 | تاریخ ارسال: 1397/3/9 | 
 درّه میرحیدر در سال 1311 در کرمانشاه متولد شد. دوره ابتدایی و دانشسرای مقدماتی را در کرمانشاه با رتبه اولی تمام کرد. ششم ادبی را در دبیرستان شاهدخت تهران به پایان رساند. لیسانس تاریخ و جغرافیای خود را در دانشگاه تهران گذراند. او در این دوره هم رتبه اول را احراز کرد و مدال درجه یک فرهنگ را تصاحب نمود. شهادت‌نامه زبان انگلیسی را از مؤسسه زبان دانشگاه میشیگان در شهر آناربور (ELI) اخذ کرد. درجه فوق لیسانس را در جغرافیا (M.A) از دانشگاه ایالتی اوهایو واقع در شهر کلمبوس با درجه ممتاز سپری کرد و دکترای خود را در جغرافیای سیاسی (Ph.D) از دانشگاه ایندیانا واقع در شهر بلومینگتون با موفقیت کامل به پایان برد. دانشگاهی که به خاطر حضور استادانی همچون پروفسور کیمبل و پروفسور پاندز از دانشگاه‌های شناخته‌شده در زمینه آموزش و پژوهش جغرافیا به شمار می‌آمد. تخصص اصلی او جغرافیای سیاسی و تخصص فرعی و منطقه‌ای او با توجه به ایرانی بودنش، در زمینه «منطقه خلیج فارس و خاورمیانه» است.

عنوان پایان‌نامه دکترای دره میرحید «عوامل جغرافیایی مؤثر بر بقای سیاسی ایران» بود که در سال ۱۹۶۲ با درجه عالی از آن دفاع کرد. با همین پیش‌زمینه و تخصص، پس از بازگشت به ایران برای نخستین بار جغرافیای سیاسی را به شکل سیستماتیک و مدرن به دانشجویان ایرانی آموزش داد و از این جهت ترویج رشته جغرافیای سیاسی مدرن در ایران مدیون دره میرحیدر است .
فعالیتهای آموزشی 
از خانم دکتر میرحیدر به عنوان بنیانگذار جغرافیای سیاسی نظام مند یاد می شود. وی با ورود به دانشگاه تهران و پیشنهاد وی برای اولین بار در ایران درس "اصول و مبانی جغرافیای سیاسی" در برنامه دروس دوره لیسانس قرار می گیرد و اولین کتاب جغرافیای سیاسی مدون و نظام یافته را به نام «اصول و مبانی جغرافیای سیاسی» در سال ۱۳۴۷ منتشر می کند. در سال ۱۳۴۳ با تأسیس دوره فوق لیسانس جغرافیای انسانی در دانشگاه تهران به ارائه دروس ژئوپلیتیک و مسائل جغرافیای سیاسی جهان می پردازد. در سال ۱۳۴۷ دانشیار می شود و به غیر از تدریس در دانشکده ادبیات، در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دانشگاه پدافند ملی، دانشگاه تربیت معلم، دانشکده روابط بین الملل، دانشکده افسری و بعد از انقلاب در دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه امام حسین(ع) تدریس می‌کند.
با آغاز انقلاب فرهنگی و تعطیل شدن دانشگاه ها، تقاضای بازنشستگی می‌کند و مورد پذیرش قرار می گیرد. از آن پس فعالیت های علمی اش را در مرکز مطالعات عالی بین المللی دانشگاه تهران و دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه ادامه می دهد. در سال ۱۳۷۴ با دعوت دانشگاه تهران و تصویب هیأت وزیران مجدداً به عضویت هیأت علمی دانشگاه تهران درآمده و در همان سال به درجه استادی نائل می آید و بعد از چند سال تدریس و تحقیق مجدداً در سال ۱۳۸۲ بازنشسته می شود ولی همچنان(سال 1397)تدریس در مقاطع فوق لیسانس و دکترای جغرافیای سیاسی در دانشگاه تهران را ادامه داده است.

کتاب‌ها و مقالات
خانم دکتر میرحیدر با تألیف کتاب اصول و مبانی جغرافیای سیاسی در سال 1347، اولین کتاب دانشگاهی و علمی را در این رشته ارائه کرد. وی بیش از 50 عنوان مقاله به زبان فارسی، 8 عنوان مقاله به زبان انگلیسی، 37 عنوان سخنرانی در دانشگاه ها و مجامع علمی و بین المللی و راهنمایی بیش از 21 پایان نامه کارشناسی ارشد و رساله دکتری را نیز در فعالیت های پژوهشی خود دارد. 
عناوین کتابهای تالیفی و ترجمه خانم دکتر میرحیدر به شرح زیر است:
تالیف
- اصول و مبانی جغرافیای سیاسی، انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ اول آزمایشی پاییز 1370، چاپ دوم 1371؛
- اصول و مبانی جغرافیای سیاسی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول 1347، چاپ دوم با تجدیدنظر 1351، چاپ سوم با تجدیدنظر 1354 و چاپ چهارم 1358؛
- مرزهای ایران در دوران تاریخ، مرکز مطالعات و هماهنگی فرهنگی شورای عالی فرهنگ و هنر‏‫‏‏، ۲۵۳۵‏‫‏‏= [۱۳۵۵].
- جغرافیای سیاسی برای دانش آموزان سال سوم دبیرستان نظام جدید، دفتر تحقیقات و برنامه ریزی درسی وزارت آموزش و پرورش، سال تحصیلی 1371-72 با تجدید نظر در سالهای 1373-74؛ 
- کتاب مبانی جغرافیای سیاسی، انتشارات سازمان مطالعات و تدوین(سمت)، چاپ اول 1371، چاپ سوم با تجدید نظر کامل در سال 1373 و چاپ دوازدهم با تجدید نظر کامل در سال 1380؛ 
- کتاب IRAN از سری کتاب های Countries of the World که در سال 2008 و از سوی موسسه نشنال جئوگرافیک منتشر شد. علاوه بر خانم دکتر میرحیدر، 2 نویسنده انگلیسی نیز در تالیف کتاب نقش داشته اند و این کتاب در حال حاضر کتاب درسی دانش آموزان دبیرستانی آمریکا، انگلیس و کانادا است.
- مفاهیم بنیادین در جغرافیای سیاسی، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، سال 1386. 
- تحولات پنج دهه اندیشه و جستار در جغرافیای سیاسی، انتشارات پاپلی، 1389.
- مبانی جغرافیای سیاسی ویرایش با تجدید نظر اساسی، دره میرحیدر(مهاجرانی) با همکاری عمران راستی و فاطمه سادات میراحمدی، انتشارات سمت، 1393.

ترجمه
- ترجمه کتاب جهان سوم و کشورهای پیشرفته، اثر چتربی، انتشارات موسسه تحقیقات علوم اجتماعی، سال 1349؛ 
- ترجمه کتاب گرایش تازه در جغرافیای سیاسی، اثر پرسکات، انتشارات دانشگاه تهران، سال 1358؛
- ترجمه کتاب جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا اثر آلاسدایر درایسدل و جرالد اچ بلیک، انتشارات وزارت امور خارجه، سال 1373. این کتاب در دوره نهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی و برگزیده شده است.
- ترجمه کتاب درآمدی نو بر جغرافیای سیاسی با همکاری دکتر سید یحیی صفوی، اثر ریچارد مویر، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، سال 1379. این کتاب، کتاب برگزیده دانشگاه های ایران شد و سپس به عنوان کتاب تشویقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شد.

افتخارات
- کسب مدال درجه اول فرهنگ برای احراز رتبه اول در دانشگاه تهران؛
- دریافت فلوشیپ(جایزه پژوهشی) از طرف دانشگاه ایندیانا؛
- دریافت جایزه و لوح تقدیر برای کتاب برگزیده دانشگاههای در سال 1369؛
- دریافت لوح تقدیر و جایزه با عنوان بهترین مترجم زن از طرف دانشگاه الزهراء در سال 1369؛
- دریافت لوح تقدیر و جایزه برای کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1370؛
- دریافت لوح تقدیر و جایزه برای کتاب برگزیده دانشگاهها در سال 1380؛
- دریافت لوح تقدیر و جایزه تشویقی کتاب سال جمهوری اسلامی در سال 1381؛
- دریافت لوح تقدیر و جایزه در همایش تجلیل از پیشکسوتان دانشگاه تهران در سال 1383؛
- دریافت تندیس و جایزه با عنوان قلم های ماندگار در همایش تجلیل از مولفان کتابهای درسی در سال 1384؛
- کسب عنوان چهره ماندگار جغرافیا در سال 1384؛
- منتخب جامعه جغرافیدانان ایران در سال 1384؛
- دریافت 16 لوح تقدیر دیگر برای ارائه سخنرانی در همایش و مجامع علمی داخلی و خارجی.

متن تهیه شده برای سخنرانی  استاد دره میرحیدر در مورد نقش دولتمردان و نظامیان در توسعه آموزش جغرافیا در ایران
تاریخ سخنرانی : 1397/2/17
مکان : تهران ، بوستان گفتگو  ، جمع اساتید جغرافیا  و به دعوت انجمن ژئوپلتیک 


منابع :
1- پاپلی یزدی ،محمد حسین ،" پرفسور دره میرحیدر چهره ماندگار جغرافیای ایران برای سال 1384 " فصلنامه تحقیقات جغرافیایی ، شماره پیاپی 76 بهار 1384
2-https://fa.wikipedia.org
3-پایگاه خبری جغرافیای سیاسی،زندگینامه خانم دکتر میرحیدر
 

تصاویری از استاد دره میرحیدر 

 

​خرداد ماه 1397 - تهران - بلوار کشاورز (عکاس :دکتر محمد حسین پاپلی یزدی )


 

خوانندگان و صاحب نظران محترم در کامل کردن مطلب فوق ما را یاری نمایید .

دفعات مشاهده: 11180 بار   |   دفعات چاپ: 714 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: گوشه ای از زندگی دکتر گنجی با دستخط ایشان ::
 | تاریخ ارسال: 1397/2/31 | 
دفعات مشاهده: 7873 بار   |   دفعات چاپ: 485 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: آخرین نامه آقای دکتر گنجی به آقای دکتر پاپلی یزدی ::
 | تاریخ ارسال: 1397/2/31 | 
دفعات مشاهده: 7823 بار   |   دفعات چاپ: 431 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: نامه های آقای دکتر گنجی به فصلنامه تحقیقات جغرافیایی ::
 | تاریخ ارسال: 1397/2/29 | 
چاپ شده در شماره پیاپی 74(پاییز 83)فصلنامه تخقیقات جغرافیایی
چاپ شده در شماره پیاپی74(پاییز 83)فصلنامه تحقیقات جغرافیایی

 
دفعات مشاهده: 7929 بار   |   دفعات چاپ: 530 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: دکتر محمد حسین پاپلی یزدی ::
 | تاریخ ارسال: 1396/12/13 | 
محمد حسین پاپلی یزدی در اسفند 1327 در شهر یزد متولد شد . دیپلم را در یزد گرفت و در مهر ماه 1346 در دوره لیسانس جغرافیای دانشگاه مشهد مشغول به تحصیل شد . سربازی را در گروه جغرافیای دانشگاه مشهد گذراند و عملا از دی ماه 1350 به استخدام دانشگاه مشهد درآمد . در سال 1355 عازم پاریس شد و فوق لیسانس  را در رشته کارتوگرافی با پایان نامه ای تحت عنوان حمل و نقل داخلی ایران به اتمام رساند سپس در سال 1357 وارد دوره دکتری دانشگاه سوربن 4 شد . در آن زمان دانشگاه های فرانسه از جمله در دانشگاه سوربن دو نوع دکتری داده می شد 1- دکتری ترازیم سیکل ( سیکل سوم) 2- دکتری اتا یا دولتی به این ترتیب دکتر پاپلی یزدی بخشی از رساله خود را به پروفسور گزاویه دوپلانول که استاد سخت گیر و در آن زمان معاون آموزشی دانشگاه سوربن بود ارائه داد . پروفسور دوپلانول آنچنان تحت تاثیر قرار گرفت که پیشنهاد کرد رساله دکتری ترازیم سیکل پاپلی به دکترای اتا تبدیل شود . به این ترتیب اولین رساله دکتری اتا ( دولتی) جغرافیا در دانشگاه های فرانسه توسط یک ایرانی نوشته میشد شکل گرفت . در زمان دفاع از تز دکتری  ، هیات ژوری و پروفسور دوپلانول پیشنهاد دادند تز ایشان به صورت کتاب نیز چاپ شود و همچنین خود ایشان نیز در دانشگاه سوربن مشغول به کار شود . اما دکتر پاپلی یزدی ترجیح داد به ایران برگردد و از فردا آن روز به پیشنهاد دکتر ژان پیر دیگار رئیس دپارتمان مطالعات ایران در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه C.N.R.S  به عنوان عضو این مرکز پذیرفته شد و هم اکنون نیز (1396)، عضو پیوسته مرکز مطالعات علمی فرانسه است . 
در همین سال نیز در دانشگاه فردوسی مشهد به عنوان مدیر گروه جغرافیا مشغول گردید . 
دکتر پاپلی یزدی  در سال 1365 فصلنامه علمی  پژوهشی تحقیقات جغرافیایی را به عنوان تنها "مجله علمی پژوهشی خصوصی جغرافیای کشور"  بنیان گذاشت . این مجله تا کنون (1396)،  بیش از 1300 مقاله علمی پژوهشی در رشته های مختلف جغرافیا و علوم وابسته به آن ، منتشر نموده است . 
در سال 68-1367 برای مدیریت پروژه اطلس ایران به پاریس رفت و هجده ماه در پاریس ماند . سپس در سال 1370 برای تدریس در دانشگاه سوربن به فرانسه رفت . در سال 1371 به دعوت دانشگاه می جی ژاپن عازم آن کشور شد . 
دکتر محمد حسین پاپلی یزدی در سال 1380 با درجه استادی به دانشگاه تربیت مدرس تهران منتقل شد و در سال 1385 بنا به درخواست خودش و با 35 سال سابقه تدریس بازنشسته گردید . وی در سال ۱۹۹۶ بعنوان عضو اصلی کمیسیون جغرافیای فرهنگی انجمن جغرافیدانان جهان انتخاب شد. این کمیسیون مجموعا ۱۰ نفر عضو دارد و سهم آسیا ۳ نفر است. استاد پاپلی یزدی یکی از این ۱۰ نفر در دنیا و یکی از ۳ نفردر آسیا استهمچنین وی از مدافعان تشکیل اتحادیه کشورهای اسلامی است و پیشنهاد راه‌آهن سراسری بین کشورهای مسلمان را داده است.
دکتر محمد حسین پاپلی یزدی استادی نظریه پرداز است . تعریفی را که دکتر پاپلی یزدی از جغرافیا به عمل آورد مورد توجه مجامع بین المللی جغرافیایی قرار گرفت . در داخل کشور نیز این تعریف جنبشی علمی را در بین جغرافی دانان ایجاد کرد.
جغرافیا عبارت است  از روابط متقابل انسان (فرهنگ)،تکنیک،مدیریت و محیط "
دکتر پاپلی یزدی اولین ایرانی است که رسما در مجله تحقیقات جغرافیایی شماره 13 ، سه سال قبل از فروپاشی شوروی، فروپاشی این ابر قدرت را پیش بینی کرد .
در فصلنامه شماره 61 (تابستان 1380)، دکتر پاپلی یزدی تعریفی از جهان سوم ارائه داده است . 
"جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد .  "
متأسفانه به اشتباه یا عمد این گفتار از دکتر محمدحسین پاپلی یزدی را از دکتر حسابی نقل می‌کنند حال آنکه دکتر حسابی در رشته فیزیک درس می‌خواندند و اصلاً قابل درک نیست که شاگردی از ایشان بپرسد جهان سوم کجاست که ایشان بخواهند پاسخ دهند. منبع این گفتار به نقل از دکتر پاپلی یزدی در فصلنامه شماره ۶۱ با جزئیات کامل ذکر شده است.
مسئولیت و مقام ها:
  • استاد دانشگاه فردوسی مشهد
  • استاد دانشگاه تربیت مدرس تهران
  • مدرس دانشگاه سوربن پاریس
  • معاون بنیاد پژوهشهای اسلامی استان قدس رضوی (۶۳- ۶۵)
  • دبیر اجرائی سمینار بین المللی جغرافیای جمهوری اسلامی (۱۳۶۲)
  • عضو کمیته برنامه ریزی جغرافیا در ستاد انقلاب فرهنگی
  • عضو هیات تحریریه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی (تا سال ۱۳۶۷)
  • عضو هیات تحریریه مجله رشد جغرافیا (تا سال ۱۳۶۷)
  • عضو هیات تحریریه مجله   Abstract- Iranica 
  • عضو هیات علمی مجلهCEMOTI CALLERS DETUDES SUR 1. A MEDITRANNEE ORIENNTALE ET LE MONDE TURCO IRANIEN.
  • عضو کمیته ملی اقلیم ایران
  • عضو هیات مدیره انجمن جغرافیدانان ایران
  • رییس پژوهشکده امیر کبیر
  • مدیر مسوول انتشارات پاپلی
  • ریاست اتحادیه تعاونی‌های بزرگ آبران خراسان بزرگ
  • مدیر مسئول و صاحب امتیاز فصلنامه علمی - پژوهشی تحقیقات جغرافیایی از سال ۱۳۶۵ تا کنون 1396
  • رییس انجمن ژئوپلوتیک ایران از 1396 تا کنون 
افتخارات:
اولین ایرانی دارنده جایزه انجمن جغرافیای فرانسه کتاب کوچ نشینی در شمال Nomadisme dans le nord du  khorassan LC   که در سال ۱۹۹۱ به زبان فرانسه و توسط انجمن ایرانشناسی فرانسه در پاریس به چاپ رسید.
 برنده جایزه (J.MOROT) یکی از جوایز انجمن جغرافیائی فرانسه  که از اواسط قرن ۱۹ اعطاء می‌گردد ، این اولین بار بود که یک کتاب نوشته یک ایرانی جایزه انجمن جغرافیای فرانسه را بدست می‌آورد. ترجمه این کتاب به زبان فارسی توسط آقای اصغر کریمی انجام شده که آن نیز برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در زمینه علوم اجتماعی در سال ۱۳۷۲ شد .
 
:تالیفات به زبان فارسی 
  •  مجموعه مقالات جغرافیا بستری برای گفتگوی تمدنها ،دانشگاه فردوسی مشهد،1381
  • گردشگری (ماهیت و مفاهیم)، ناشر: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت) - ۰۷ آذر، ۱۳۸۶
  • نظریه‌های توسعه روستایی، ناشر: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت) - ۰۷ خرداد، ۱۳۸۶
  • نظریه‌های شهر و پیرامون، ناشر: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت) - ۱۱ شهریور، ۱۳۸۶
  • مجموعه مقالات همایش بین المللی رویکرد فرهنگی به جغرافیا، جغرافیا بستری برای گفتگوی تمدنها، مجموعه مقالات همایش بین المللی رویکرد فرهنگی به جغرافیا، جغرافیا بستری برای گفتگوی تمدنها، پدید آورنده: محمدحسین پاپلی یزدی، ناشر: دانشگاه فردوسی مشهد - ۱۳۸۱
  • شاه عباس و پینه دوز، ناشر: پاپلی - ۱۳۸۳
  • خراسان، ژئوپولیتیک و توسعه، ناشر: پاپلی - ۱۳۸۳
  • خاطرات شازده حمام: گوشه‌ای از اوضاع اجتماعی شهر یزد دهه ۴۰  ۱۳۳۰ (در 4 جلد) ، ناشر: پاپلی - ۳۰ تیر، ۱۳۸۴تجدید چاپ بیست و هفتم 1396 
  • حمد، ثنا و ذکر خداوند در شاهنامه، به اهتمام محمدحسین پاپلی یزدی، ناشر: پاپلی - ۲۹ اردیبهشت، ۱۳۸۶
  • کوچ نشینی در شمال خراسان، تالیف دکتر محمد حسین پاپلی یزدی - ترجمه اصغر کریمی - آستان قدس
  • اطلس ایران، مشترک با محمود طالقانی، برنارد هورکارد و هوبر مازورک، پاریس ۱۳۷۷، ۱۹۲ ص، فرانسه.
  • فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی بهمن ۱۳۶۷، ۶۳۹ ص.
  • مجموعه مقالات سمینار جغرافیا شماره ۱، به کوشش دکتر پاپلی یزدی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس، اردیبهشت ۶۵، ص ۵۰۱.
  • مجموعه مقالات سمینار جغرافیا شماره ۲، به کوشش دکتر پاپلی یزدی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس، آبان ۱۳۶۵، ص ۲۳۷.
  • مجموعه مقالات سمینار جغرافیا شماره ۳، به کوشش دکتر پاپلی یزدی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس، آبان ۱۳۶۵، ص ۲۳۷.
  • مجموعه مقالات سمینار جغرافیا شماره ۲، به کوشش دکتر پاپلی یزدی، آستان قدس رضوی ۱۳۶۶.
  • شاخصهای جغرافیائی کشورهای جهان، پاپلی یزدی، حسن فرخی، جغرافیایی ماهوان
  • افغانستان - اقوام و کوچ نشینی، مجموع مقالات به کوشش دکتر محمد حسین پاپلی یزدی، ۳۰۰ ص، ۱۳۷۲، مشهد.
  • افغانستان - جنگ و سیاست، مجموع مقالات به کوشش دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، ۲۵۰ ص، ۱۳۷۲.
  • قنات‌های تفت به کوشش دکتر محمد حسین پاپلی یزدی و مهندس مجید لباف خانیکی انتشارات پاپلی ۱۳۷۲، تجدید چاپ در سال ۱۳۸۸ در ۳۰۰۰ نسخه 
  • قنات قصبه گناباد به کوشش دکتر محمدحسین پاپلی یزدی انتشارات پاپلی ۱۳۷۱، تجدید چاپ در سال ۱۳۸۸
  • نگاهی به دیپلماسی آب ایران (هیدروژئوپلتیک) ،انتشارات پاپلی ، 1390
  • فرهنگ ناقص ،انتشارات علم آفرین، 1392 : (تالیف دکتر محمد حسین پاپلی یزدی و دکتر فاطمه وثوقی ) این لغت نامه شامل بیش از 14000 کلمه و اصطلاح است که با لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین و آنندراج تطبیق داده شده است . لغاتی که در آن فرهنگ ها نبود و یا با معانی متفاوت بود جدا گردید و برای آنها توضیح نوشته شد.این فرهنگ شامل 3535 سرشناسه (کلمه و اصطلاح است ) و حاصل 15 سال تلاش و مطالعه نویسندگان مجموعه می باشد . 
ترجمه‌ها:
کوچ نشینان و شبانان، پدید آورنده: گزاویه دو پلانول، محمدحسین پاپلی یزدی (مترجم)، ناشر: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت) - ۱۳۸۳ 
قنات، اثر هانری گوبلو، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم - دکتر پاپلی یزدی، آستان قدس رضوی ۱۳۷۱. تجدید چاپ در سال ۱۳۸۹ تیراژ ۳۰۰۰ نسخه جغرافیای فرهنگی، Paut Claval، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم- دکتر محمدحسین پاپلی یزدی.



:تالیفات به زبان فرانسه
  •  Les transports interieurs en Iran. Memoire de cartographieuniversite PARIS 1 SORBONNE- pantheon. 1978 .127p.
  • Lenomadismeet semi nomadismedans le nord du khorasan these pour le Doctorat d Etates es letters. Universite PARIS IV. SERBONNE
  •  Le nomadismedans le nord du khorassanI.F.R.I.. 1991 – 434p.
  •  La "barattemecanique" chez les nomads ET semi – nomads du khorasanSeptentrional. Studiairanica tome 12-1983. fl. Pp. 95-113
  •  La motorisation des moyens de transport etses consequences chez les nomadskurdes du khorassan. Revue geographiqyue de L est. tome xx11 1982 pp.99-115
  •  Les refugiesafghansdans le khorasan. Differences culturelleetroblemesgeopolitinque. James annals of Japan association for middle east studes 1992 n 7 pp. 85-113
  •  Cultures etgeopolitique en Iran: les refugiesafgan. in revues geopolitique et cultures. N 3 Paris. 1992. pp. 57-71
  •  Une technique meconnue: les Qantas a monlins du desert Iranian in: les eaux caches. In Daniel Ballan. Ed. Geographie de L’universite de paris – Sorbonne. Pp. 87- 96.
  •  Le nom des rues de Tehran. In Tehran capital bicentenaire sous la direction de c. ADL et B. HOURCADE PP. 345-359
  •  Le controle de L’espace par le clergechiite. In: hommeeterres d Islam Daniel balland tome T1 p. 405-419. I.F.R.I.
  •  Unprogres technique assimile: cosequences. In pastoralisme. Universitefrancophones: HATIER … 1995. PP. 417-424.
  •  L enjeuxculturelle de l habital rural. Revue geographieet cultures. L harmattan n 3 1992 pp.57-70
  •  Atlas d Iran: Reclus 1998 Paris. La Docomantationfrancaise.
  •  Les Baxtyarivingtans après (j.p.DIGARDT et A.KNRIMI) StudiaIranica Tome 27 1998. FPP 109-144.
  •  HERDS 8 FLOCKS: in EncyclopadiaIranica. (p.DIGARD )
  •  L expulsion des semi- nomads des forets du nord de I Iran (De I Iran au Jazz ، a cheval CNRS Editions paris 2015



 

دکتر پاپلی یزدی و مرحوم دکتر گنجی

نفر دوم از چپ مرحوم دکتر علی شریعتی و نفر چهارم از چپ دکتر پاپلی یزدی

دکتر پاپلی یزدی همراه با مرحوم دکتر علی شریعتی و دکتر سیروس سهامی

دکتر پاپلی یزدی و مرحوم دکتر یزدچیان
دکتر پاپلی یزدی و حاج کریم مولوی کاونلو در عشایر(1372)
از راست به چپ:دکتر امین علیزاده ،دکتر فاطمه وثوقی،دکتر احسان نراقی،دکتر پاپلی یزدی  ،دکتر هاشمی نظری (1385)






منابع  : 
جشن نامه  به افتخار بازنشستگی دکتر محمد حسین پاپلی یزدی ،به کوشش دکتر فاطمه وثوقی، زمستان 1389، انتشارات پاپلی
دفعات مشاهده: 25670 بار   |   دفعات چاپ: 803 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: دکتر جهانگیر خان بامداد صوفی املشی ::
 | تاریخ ارسال: 1396/11/17 | 
دکتر جهانگیر بامداد صوفی به تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۰۴ شمسی در املش دیده به جهان گشود.
پدر جهانگیر، غلامحسین خان بامداد، مدیر مدرسه صوفیه املش بود. جهانگیر تا پایه چهارم دبستان را در املش گذراند ولی چون درآن زمان ادامه تحصیل دراملش به خاطر فقدان مدرسه ممکن نبود برای پی گیری تحصیلات به رودسرو رشت رفت و در سال ۱۳۲۲ موفق به اخذ دیپلم گردید. سپس وارد دانشسرای عالی تهران گردید . سپس وارد دانشرای عالی تهران گردید و در رشته تاریخ وجغرافیا که در آن زمان باهم بود تحصیل نمود. در دانشسرای عالی از محضر استادانی مانند دکتر محمد حسن گنجی و دکتر احمد مستوفی بهره برد. پس از اخذ مدرک لیسانس برای انجام سربازی به بهبان رفت و دوران سربازی را در کسوت معلمی سپری نمود. با اتمام سربازی به زادگاهش برگشت ودر دبستان این شهر مشغول تدریس شد، اما چندی بعد بار دیگر به تهران رفت و فعالیت تدریس خود را در این شهر از سرگرفت. شوق به فراگیری علم ودانش او را به فرنگ کشاند وسال ۱۳۳۰ از طریق عراق به سوی مدیترانه وسپس فرانسه رفت. در فرانسه وارد دانشگاه سوربن شد ودر رشته جغرافیا به ادامه تحصیل پرداخت. پس ازچهار سال تحصیل علم ودانش در سال ۱۳۳۴ موفق به اخذ دکتری گردید. با برگشت به کشور در همان سال عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز شد. درهمین سال نیز زندگی مشترک خود را آغاز نمود. رفتن دکتر جهانگیر صوفی به تبریز همزمان با انتقال دکتر مفخم پایان از دانشگاه تبریز به دانشگاه مشهد بود. دکتر صوفی با شایستگی های علمی که بدست آورده بود توانست جای دکتر مفخم را در دانشگاه تبریز پرکند. وی ۹ سال در دانشگاه تبریز تدریس نمود و بیشتر آثار علمی وتحقیقی دکتر صوفی نیز مربوط به سالهای است که د رتبریز مشغول اموزش و پژوهش بود. طی چهار سال آموزش و پژوهش، در سال ۱۳۳۸ دکتر صوفی به مقام دانشیاری ارتقاء یافت. سرانجام دکتر جهانگیر خان در سال ۱۳۴۲ تبریز را ترک نمود و به گروه آموزشی جغرافیا در دانشگاه تهران پیوست.
دکتر صوفی را باید یکی ازبنیانگذاران دانشگاه گیلان به شمار آورد.
وی در دهه ۴۰ به ریاست مدرسه عالی بازرگانی تهران منصوب گردید وقائم مقام دکتر عبده در موسسه علوم بانکی شد. در سال ۱۳۴۶ نیز مدرسه عالی بازرگانی رشت را تأسیس نمود و خود مدیریت آن را برعهده گرفت. در سال ۱۳۵۳ با تصویب شورای گسترش آموزش عالی و به کمک دکتر اقبال دانشگاه گیلان تأسیس شد. درسال ۱۳۵۶ مدرسه عالی بازرگانی رشت و مدرسه عالی مدیریت لاهیجان که کار خود را با ۱۵۵ دانشجو درنه رشته آغاز کرده بودند در دانشگاه گیلان ادغام شدند ودکتر صوفی نیز معاونت اداری ومالی دانشگاه گیلان را برعهده گرفت با این فرایند دکتر صوفی را باید یکی از بنیانگذاران دانشگاه گیلان بشمار آورد.
از جمله کتابهای استاد : 
-جغرافیا وروش تحقیق درآن
کلیات جغرافیای طبیعی
تعلیم جغرافیا در ایران، تبریز، ۱۳۳۹
انسان و طبیعت
 سرانجام در ۲۲ فروردین سال ۱۳۹۳ در سن ۸۹ سالگی  در بیمارستان فرمانیه تهران به سرای ابدی شتافت.
منبع : http://nikanamlash.ir/66399/
 
دفعات مشاهده: 8243 بار   |   دفعات چاپ: 433 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: دکتر احمد مستوفی ::
 | تاریخ ارسال: 1396/10/3 | 

دکتر احمد مستوفی در سال 1291 هجری شمسی درشهر تهران و در یک خانواده سرشناس و اصیل متولد شد . در سال 1309 پس از اخذ دیپلم دبیرستان ، جزء سومین گروه محصلان اعزام یه خارج ، به فرانسه رفت و تحصیلات کامل لیسانس خود را در دپارتمان جغرافیای داشنگاه سوربن پاریس به پایان رساند . سپس برای مدت چند سال در موسسه جغرافیای دانشگاه پاریس به منظور اخذ درجه دکتری به کار تحقیق و تتبع پرداخت . پایان نامه ایشان که زیر نظر استاد معروف فرانسوی " امانوئل دومارتون" تدوین شد ، در باره حوضه رودهای تیمز و سن بود . وی در زمستان سال 1317 به ایران بازگشت و بر اساس مقررات آن روز به عنوان دانشیار دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شناخته شد . در آن زمان در بخش جغرافیای رشته تاریخ و جغرافیای دانشکده ادبیات سه کرسی جغرافیا وجود داشت که شادروان مسعود کیهان و عباس اقبال به ترتیب صاحب کرسی های جغرافیای ایران و جغرافیای انسانی بودند و شادروان دکتر احمد مستوفی دانشیار کرسی جغرافیای عمومی بود . دکتر مستوفی تا قبل از بازنشستگی ، در سال 1356 موفق به تالیف سه جلد کتاب ، چهار گزارش تحقیقاتی ، پنج مقاله به فارسی و چند مقاله به زبان فرانسوی شده بود . در تهیه اطلس اقلیمی ایران با استاد دانشمند دکتر محمد حسن گنجی همکاری داشت . در تهیه اطلس تاریخی ایران نیز سرپرستی جمعی از استادان گروه تاریخ و جغرافیا را برعهده داشت .  

فعالیت‌های علمی و پژوهشی
دکتر احمد مستوفی بنیان‌گذار و نخستین استاد ژئومورفولوژی و بیابانی سفر کرده بود و چندین کتاب در معرفی کویرها و بیابان‌های ایران از وی به یادگار مانده است. از جمله این کتاب‌ها می‌توان به شهداد و کتاب حوضه مسیله در سفرهای خود به مناطق بیابانی، امکان بحث و تفحص را برای اعضای گروه خود (افرادی مانند دکتر محمودی و دکتر کردوانی ارتباط نزدیک داشت. وی با مجله جغرافیا و زمین‌شناسی را نه بر پایه اشکال فرسایشی، بلکه بر پایه زمین‌شناسی که به‌تازگی در اروپا رایج شده بود، عنوان کرد و در این‌کار به‌خصوص در ایران جدید و فعالیت‌های ولکانیسم و دیگر عوامل شکل‌زایی)، مناطق مختلف ایران

 

منابع : 

  1. میرحیدر ، دره ، ، مجله پژوهش های جغرافیایی، ضمیمه اسفند 1381 به یاد استاد دکتر احمد مستوفی از پیشکسوتان جغرافیای نو در ایران
  2. محمودی ، فرج ا...، مجله پژوهش های جغرافیایی، ضمیمه اسفند 1381 به یاد استاد دکتر احمد مستوفی ، بنیانگذار ژئومورفولوژی در ایران
  3. ttps://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C


دفعات مشاهده: 9952 بار   |   دفعات چاپ: 549 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: پروفسور محمد حسن گنجی ::
 | تاریخ ارسال: 1396/10/3 | 
جغرافیا علمی است که تمهیدات و اقداماتی را که انسان با هدف بهزیستی از طریق مکان (محیط ) شناسی انجام میدهند مورد بررسی ، طبقه بندی ، تعمیم ، نتیجه گیری و آینده نگری قرار می دهد و معمولا یافته های خود را بوسیله نقشه ارائه می دهد .
دکتر محمد حسن گنجی 1377/9/25


پروفسور محمد حسن گنجی در ۲۱ خرداد سال ۱۲۹۱ خورشیدی در بیرجند به دنیا آمد.
پس از به پایان رساندن تحصیلات متوسطه در زادگاه خود یعنی بیرجند‎ ‎در مهرماه ۱۳۰۹ خورشیدی به تهران آمد تا حقوق بخواند. ولی در تهران متوجه شد که‎ ‎بیشتر استادان مدرسهٔ عالی حقوق آن زمان، ‏فرانسوی هستند و چون زبان فرانسوی‎ ‎نمی‌دانست به دارالمعلمین عالی رفت که نخستین بنیاد آموزش عالی آن ‏زمان بود. ‎دارالمعلمین عالی، که در ۱۳۰۷ بنیان‌گذاری شده بود، دو گروه «فلسفه و ادبیات» و "‎تاریخ و ‏جغرافیاً داشت. گنجی در رشته تاریخ و جغرافیا نام‌نویسی کرد و پس از سه‎ ‎سال در ۱۳۱۲ لیسانس آن ‏رشته را دریافت کرد . 
سپس به‎ ‎عنوان دانشجوی برگزیده به اروپا اعزام شده و در دانشگاه ویکتوریا منچستر انگلستان به تحصیل ادامه داد و در سال ۱۳۱۷ لیسانس تخصصی خود را در جغرافیا اخذ کرد. وی سپس به ایران بازگشت و به مدت ۱۴ سال با‏‎ ‎سمت دبیری در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و دانشسرای عالی به تدریس جغرافیا‏‎ ‎پرداخت.
سپس در سال ۱۳۳۱ با استفاده از بورس تحصیلی عازم آمریکا شد و دکتری خود را در رشته جغرافیا از دانشگاه کلارک دریافت کرد.  پس ‏از اخذ مدرک دکترا در سال ۱۳۳۴ از آمریکا به ایران بازگشت و‏‎ ‎پس از طی ۵ سال دوره دانشیاری، در ‏سال ۱۳۳۹ به عنوان استاد پاره‎ ‎وقت (با رتبه ۱۰دانشگاه تهران ارتقا یافت و متصدی کرسی ‏جغرافیای انسانی شد.
وی علاوه بر مدیریت گروه جغرافیا، ‏ریاست دانشکده ادبیان و علوم انسانی و معاونت‎ ‎دانشگاه تهران، پیش از انقلاب اسلامی، ریاست اداره کل هواشناسی ایران و ریاست هواشناسی‎ ‎منطقه آسیا را نیز بر عهده داشت .
در مهرماه ۱۳۴۷‏‎ ‎خدمت تمام وقت دانشگاه را پذیرفت و از سال ۱۳۴۸ در سمت استاد ‏و مدیر گروه آموزشی‎ ‎جغرافیا در دانشگاه انجام وظیفه کرد.
دکتر گنجی در کنار فعالیت‎ ‎خود دردانشگاه تهران، از مهرماه ۱۳۳۵ تا ‏مهرماه ۱۳۴۷ ریاست اداره کل هواشناسی‎ ‎ایران را نیز برعهده داشت وی در این مدت، نماینده ثابت دولت ‏ایران در سازمان‎ ‎هواشناسی جهانی بود، به مدت ۵ سال ریاست هواشناسی منطقه آسیا(به مدت ۵ سال) و ‏عضویت‎ ‎کمیته اجرایی سازمان مزبور رانیز برعهده داشت.
وی در بهمن ماه ۱۳۵۴ به افتخار بازنشستگی نائل آمد و از ‏مهرماه۱۳۵۴ تا پایان سال ۱۳۵۷ ریاست مؤسسه آموزش عالی امیر شوکت الملک علم بیرجند را‏‎ ‎برعهده ‏داشت.
وی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ مشاور رئیس سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح‎ بود. و از سال ۱۳۷۳ نیز با سمت مشاور دانشکده علوم زمین‏‎ ‎دانشگاه شهید بهشتی در طراحی و ‏اجرای برنامه‌ها مشارکت داشته‌است.
همچنین از سال۱۳۶۵ عضویت بخش جغرافیایی سمت " سازمان مطالعه و ‏تدوین کتب دانشگاهی"  را دارا بوده‎ ‎و با بیشتر دانشگاه‌های تهران بویژه دانشگاه تربیت مدرس در دوره‌های دکترای‎ ‎جغرافیا تدریس همکاری داشته‌است.
وی همچنین عضویت کمیته رهبری اطلس اقلیمی ‏ایران را‎ ‎در سازمان هواشناسی برعهده داشته‌است.
از پروفسور محمد حسن گنجی ۱۲ کتاب به زبان فارسی، ۱۴ کتاب به زبان انگلیسی و بیش از ۱۰۰ مقاله در رشته جغرافیا و هوا‌شناسی بجا مانده است
وی در بیست و نهمین کنگرهٔ ‏اتحادیهٔ بین‌المللی جغرافیایی در کره‎ ‎جنوبی در سال ۲۰۰۰ میلادی به عنوان یکی از ۱۵ جغرافیدان ‏برجستهٔ جهان شناخته شد و‎ ‎سازمان هوا‌شناسی جهانی، جایزه علمی سال ۲۰۰۱ خود را به وی اعطا ‏کرد.  از اوایل‎ ‎انقلاب نیز ‏تا اواخر عمر پربرکتش ، بالغ بر ۶۳ لوح تقدیر از مراکز آثار و مفاخر علمی، چهره‌های‏‎ ‎ماندگار، انجمن‌های علمی ‏جغرافیایی و دانشگاه‌ها دریافت کرده ‌است
از دیگر مشاغل وی می‌توان به موارد زیر اشاره ‎کرد:
  • ‏عضو مادام العمر انجمن جغرافیائی انگلستان
  • عضو سابق انجمن سلطنتی مردم شناسی انگلستان و ایرلند
  • عضو شورای عالی آمار
  • عضو هیأت تحریریه دائره المعارف بریتانیا
  • عضو افتخاری انجمن ‏آمریکایی پیشرفت علوم
  • عضو شورای عالی مردم شناسی
  • عضو انجمن جغرافیائی کشورهای آسیا و ‏آفریقا
  • عضو کمیته ملی آبشناسی (یونسکو)
  • عضو هیأت ممیزه دانشگاه تهران
  • عضو کمیسیون ‏بورسهای دانشگاهی
  • عضو کمیسیون همکاری فرهنگی ایران و فرانسه )دانشگاهی(
  • عضو کمیته ‏جغرافیائی فرهنگستان ایران
  • عضو شورای عالی جغرافیائی وابسته به سازمان جغرافیائی کشور
  • عضو کمیته برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش
  • عضو هیأت امنای مدرسه عالی بازرگانی رشت
  • عضو هیأت امنای مدرسه عالی علوم اراک
  • عضو هیأت امنای مدرسه عالی فنی تهران
  • عضو ‏اتحادیه انحمن‌های علمی
  • رئیس اولین کنگره جغرافیدانان ایران ۱۳۵۲
  • عضو شورای دانشگاه ‏تهران 
  • اولین رئیس انجمن جغرافیدانان ایران ۱۳۵۳ تا‏ ۱۳۵۷
پروفسور محمدحسن گنجی پدر جغرافیای نوین ایران پنجشنبه‌شب ۲۹ تیرماه سال ۹۱ در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت.
                                                             تصاویری از استاد محمد حسن گنجی
 
    

دکتر گنجی با پروفسور فلور ، اولین استاد او در دانشگاه منچستر 1958

  ​                                     
 فارغ التحصیلان تاریخ و جغرافیا دانشگاه تهران و استادان آنها 1312 
 

آخرین نامه آقای دکتر گنجی به آقای دکتر پاپلی 
گوشه ای از زندگی دکتر گنجی به قلم استاد دره میرحیدر
گوشه ای از زندگی دکتر گنجی با دست خط ایشان
مجموعه نامه های آقای دکتر محمد حسن گنجی به فصلنامه تحقیقات جغرافیایی




منابع :

1-http://www.sdgeo-yazduni.blogfa.com/post-66.aspx 
2-انجمن علمی جغرافیا ، دانشگاه یزد ، زندگی نامه چهره های ماندگار جغرافیا
3-https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%D9%86_%DA%AF%D9%86%D8%AC%DB%8C
4-مرد جهانی از بیرجند ، خاطرات ایام تحصیل دکتر محمد حسن گنجی (مرد سال هواشناسی جهان در سال 2001)، به کوشش غلامرضا سحاب

 

دفعات مشاهده: 13298 بار   |   دفعات چاپ: 693 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: ماژور مسعودخان یا دکتر مسعود کیهان ::
 | تاریخ ارسال: 1396/10/2 | 

ماژور مسعود کیهان در خانواده مرفهی چشم به دنیا گشود . چهارمین و کوچکترین فرزند ذکور نقاش معروف بوده است و در سن 13 سالگی برای تحصیل به فرانسه فرستاده شده است .
بعد از اخذ دیپلم  حدود سال 1917 به ایران مراجعت کرد . در سال 1295 هجری قمری افسر تحصیل کرده جوانی بود که به ریاست پیاده نظام و نظمیه فارس منصوب شد . پس از چند سالی دست تقدیر او را از آن پست به مقام وزارت در  کابینه  سید ضیاء الدین طباطبایی کشاند و نامش به عنوان ماژور مسعود خان وزیر جنگ کابینه کودتا (1299) در تواریخ ثبت شد .
بعد از پایان عمر کوتاه  کابینه سیدضیاء الدین طباطبایی و تبعید او به خارج کشور ماژور مسعود خان کیهان مدتی بیکار بود تا اینکه در اواخر سال 1303 شمسی وارد خدمت دارلفنون شد و به تدریس جغرافیا و سپس زبان فرانسه  پرداخته است .
اولین کتاب جغرافیای کیهان " جغرافیای طبیعی ایران " بود که در سال 1310 در 200 صفحه با نقشه ها و جداول و تصاویر زیاد به چاپ رسید .کتاب دوم  جغرافیای سیاسی ایران در بیش از 550 صفحه و 28 نقشه و 73 گراوور در سال 1311 منتشر شد . کتاب سوم جغرافیای اقتصادی در بیش از 500 صفحه  به چاپ رسید .
مسعود کیهان سمت ریاست موسسه جغرافیا را از آغاز تشکیل تا سال 1342 برعهده داشت . در این سال مسعود خان بازنشسته شد و ریاست موسسه به دکتر احمد مستوفی محول گردید .
مرحوم کیهان روز 11 دی ماه 1346 برای آخرین بار به دانشگاه رفت و در جلسه  دفاع از پایان نامه دانشجوی دکتری  که سرپرستی آن به عهده ایشان بود  حضور بهم رسانید و 6 صبح روز بعد یعنی 12 دی ماه 1346 در اثر سکته قلبی در سن 80 سالگی درگذشت .

 


 

 

تصویر سمت راست :ماژور مسعود خان ، ردیف پایین ؛نشسته ، نفر دوم از سمت راست 
تصویر سمت چپ: ماژور مسعود خان ، نشسته سمت چپ

منبع : گنجی ،محمد حسن ، جغرافیا در ایران ،از دارالفنون تا انقلاب اسلامی ،خرداد 1368،انتشارات آستان قدس رضوی

 

<ul 3fxml="" arabic="" color:="" cx="%222.5%22" cy="%229.5%22" data:image="" dejavu="" droid="" encoding="%22UTF-8%22%3F%3E%0A%3Csvg" fill="%22%2300528c%22/%3E%0A%3C/svg%3E%0A" );"="" font-family:="" font-size:="" height="%2213%22%3E%0A%09%3Ccircle" iranian="" kufi="" noto="" r="%222.5%22" sans="" style="margin: 0.3em 1.6em 0px 0px; padding-right: 0px; padding-left: 0px; list-style-image: url(" version="%221.0%22" width="%225%22" xmlns="%22http://www.w3.org/2000/svg%22">
دفعات مشاهده: 10308 بار   |   دفعات چاپ: 687 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
:: ایرانپور جزنی ، بنیانگذار جغرافیا در دانشگاه شهید بهشتی ::
 | تاریخ ارسال: 1396/8/7 | 

ایرانپور جزنی ، بنیانگذار جغرافیا در دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق )

در میان کسانی که این نوشته را می‌خوانند، هستند افرادی که حتی نام دکترجزنی را هم نشنیده‌اند. آنانی که در کلاس‌های درس دانشکده علوم زمین‌بر نیمکت‌ها می‌نشینند، از آزمایشگاه‌ها و کتابخانه‌های آن استفاده می‌کنند و از راهروها و پله‌های آن بالا و پایین می‌روند، نمی‌دانند که این مجموعه و حتی ساختمان کنونی دانشکده ادبیات علوم انسانی چگونه به وجود آمده و بدنه علمی،کالبدی و خدماتی آن چگونه شکل‌گرفته‌اند،که هنوز پس از گذشت نزدیک به نیم‌قرن، همچنان کارآمد و پابرجا ایستاده‌اند.
نسل امروز استادان خود را با معیارهای سواد، نحوه نمره دادن و یا توجه به حضوروغیاب می‌سنجند.تقریباً به‌غیراز موضوع درس و یا پایان‌نامه گفتمانی با استادان خود ندارند.این روال کلیشه‌ای کم‌وبیش در بسیاری از گروه‌های آموزشی ادامه دارد همگان با آن خو گرفته‌اند. اما روزگاری دانشکده و استادان نسل ما از جنس دیگری بودند رابطه بین استاد و دانشجو فراتر از درس‌ومشق‌های کلیشه‌ای بود. استادان از هدف و آینده دانشجویان می‌پرسیدند و طی این گفتگوها آنان را ارزیابی می‌کردند.آموزش‌وپرورش دانشجو دو وظیفه‌ای بود که آنان برای خود تعریف کرده و به آن پایبند بودند. دکتر جزنی در زمره این گروه از استادان زمانه خویش بود. همه‌کسانی که روزگاری در کلاس‌هایش می‌نشستند و یا با او کارکرده‌اند،او را با خصلت‌های خاص او می‌شناسند. استادی مسلط بر دانش جغرافیا، مدیر مدبر، مقید بر اخلاقیات انسانی و دارای حسن سلوک بی‌مانند.درب اتاق او حتی زمانی که قایم مقام و معاون دانشگاه بود،همیشه بر روی همکاران و دانشجویانش باز بود.به باور من او این رفتار را ازاستادان آلمانی خود در دانشگاه توبینگن آلمان آموخته بود.تا نیمه‌های دوم دهه١٩٦٠ میلادی(١٣٤٠)، نظام استاد سالاری در دانشگاه‌های آلمان حاکم بود. استادان رسمی یا به قول خودشان Ordinarius قدرت و منزلتی زیاد داشتند. با هرکسی نمی‌جوشیدند و دانشجویان برای دیدنشان باید مدت‌ها انتظار می‌کشیدند و اگر پذیرفته می‌شدند باید لباسی مرتب ظاهری آراسته می‌داشتند.دکتر جزنی با شناختی که از جامعه دانشگاهی ایران و نسل جوان دانشجو داشت،از آلمانی‌ها یاد گرفته بود که در ایران چگونه استادی نباید بود.
از سال‌ها پیش به‌اتفاق آقای پروفسور اهلرس وهمکارانی چون دکترعباس سعیدی، دکترحسن توانا، دکتررضا ثروتی و مهندس محمدرضا سحاب درنظر داشتیم، طی مراسمی از زحمات دکتر ایرانپورجزنی، استاد برجسته جغرافیا وبنیانگذار رشته جغرافیا در دانشگاه ملی سابق(شهید بهشتی) به نحوی بایسته و شایسته قدردانی کنیم. آقای اهلرس از دوستان دوران تحصیل دکتر جزنی در دانشگاه توبینگن آلمان هستند و این دوستی طی یک دوره کاری در دانشگاه، به یک همکاری دوجانبه‌ای تبدیل شد،که آگاهی از چندوچون آن، می‌تواند برای نسل‌های آینده مفیدوآموزنده باشد. اما ما پنج نفر همگی از شاگردان دکتر جزنی هستیم و الفبای جغرافیا و اصول آن را، بی‌هیچ شک و تردیدی از او یادگرفتیم. به‌دوراز هرگونه اغراق او آموزگاری بی‌بدیل در زمانه خویش بوده، هست و خواهد بود. درکنارمراسم بزرگداشت او، برآن شدیم جشن‌نامه‌ای که دربرگیرنده خاطرات ما با او و تعدادی مقاله جغرافیایی هست، منتشر کنیم. این کمترین کاری است که می‌توانستیم برای استادی چون دکتر جزنی انجام دهیم  ای‌کاش در شرایطی بودیم که می‌توانستیم، تندیس خوش‌تراشی از او را در مقابل درب ورودی دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی برافرازیم، تا آنان که امروز در فضای این دانشکده کار می‌کنند و یا درس می‌خوانند، بدانند که این بنا و ساختار آن مدیون عشق و علاقه و پشتکار و اراده مردی است که نامش ایرانپور جزنی است.
دکترایرانپورجزنی در٢٢ آذرماه سال١٣٠٣، یعنی هشتادوسه سال پیش در روستای جزن از توابع نطنز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را به اقتضای شغل پدرش در نطنز،کاشان، رشت و تهران به پایان رساند و پس از دریافت لیسانس از دانشسرای عالی دانشگاه تهران، برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و از دانشگاه توبینگن آن جا به دریافت درجه دکتری جغرافیا نایل آمد. پس از ازدواج با همسر دانشمندش دکتر سیندخت دهش، به ایران بازگشت. دکترجزنی در دانشگاه ملی سابق ( شهید بهشتی) و همسرش در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به‌عنوان استاد مشغول به کار شدند. در سال١٣٤٨ او گروه جغرافیا را در بدنه دانشکده ادبیات و علوم انسانی راه‌اندازی کرد و در همان سال سی نفر دانشجو برای این رشته پذیرفته شدندکه من یکی از آن‌ها هستم و مانند خود دکتر جزنی تا به امروز به جغرافیا وفادار مانده‌ام.
ترم‌های اول و دوم را همراه با گروه جامعه‌شناسی دروس مشترک داشتیم. دروسی مانند تاریخ،جامعه‌شناسی، جغرافیا،روانشناسی و فلسفه راباهم گذراندیم. امروز وقتی به یادکلاس‌های دکتر شرف (استاد فلسفه)، دکترممتحن(استاد تاریخ)،دکتر عظیمی(استادروانشناسی)، دکترغلامعباس توسلی(استادجامعه شناسی)، دکترکریمان(استادادبیات) و مهندس رحمت اله غفار عدلی و دکتراحمدشمیرانی (استادان زمین‌شناسی) می‌افتم، نیک درمی‌یابم که نسل ما از دانش و منش چه استادانی بهره‌مند می شدیم و از ثمره رشته جغرافیا چه درس‌هایی از رشته‌های دیگرآموختیم. دکتر جزنی از گنجاندن این دروس در برنامه آموزشی مادوهدف داشت: نخست اینکه ما را از آموزش تک‌بعدی جغرافیا بازداشته و دریچه‌هایی از رشته‌های دیگر را به رویمان بگشاید. و دیگر اینکه فرصتی بیابد، تا برای این رشته نوبنیاد استادان موردنیاز را استخدام کند. واقعیت اینکه دانشگاه‌های تهران و تربیت‌معلم که تا آن روز تنها متولیان آموزش جغرافیا در دانشگاه‌های تهران بودند، از رویش یک نهال جدید جغرافیا چندان خرسند نبودند و به همین دلیل استادان آن‌ها، خواسته و ناخواسته، رغبتی برای تدریس در این گروه جدید از خود نشان نمی‌دادند. در آن روزها دکتر جزنی با چهار دغدغه عمده روبرو بود: نخست استخدام استادان جدید برای گروه جغرافیا،اما درآن روزها فارغ‌التحصیل دکتری جغرافیا نه کمیاب،که نایاب بود.به همین دلیل دکتر شمیرانی را از اصفهان ودکترپیرزاده را از مشهد به گروه آورد و جوانی فوق‌لیسانس به نام هوشنگ بهرام بیگی را در گروه استخدام کرد. اما این تدبیر لازم ولی کافی نبود. ازاین‌رو برای رفع دومین دغدغه خود، تعدادی از دانشجویان خود را با استفاده از بورس‌های دفتر مبادلات علمی آلمان،یکی پس از دیگری به آلمان فرستاد،تا نزد آقای اهلرس که اینک مرتبه استادی در دانشگاه ماربورگ را داشت،دکترای خود را گذرانده و به دانشگاه خودشان برگردند. ما چهار نفر همراه با دکتر ثروتی ازجمله همین دانشجویان بودیم. سومین دغدغه دکتر جزنی ایجاد تحول در برنامه آموزشی جغرافیا بود. زمان دانشگاه‌های تهران، تربیت‌معلم، تبریز، مشهد و تا حدودی اصفهان کاملاً تحت تأثیر مکتب جغرافیایی فرانسه بودند در آن او که خود در مکتب آلمان درس‌خوانده بود، جای خالی این مکتب را درنظام آموزش عالی جغرافیا بهتر و بیشتر از همه درک کرده بود. گذشته از این‌ها، دانشگاه‌های قدیمی به تبعیت ازهمین مکتب، بیشتر به جغرافیای طبیعی بها می‌دادند، تا جغرافیای انسانی که اهم دروس آن‌ها در کلیات قاره‌ها،کشورشناسی، جغرافیای سیاسی و مانند این‌ها خلاصه می‌شد. دکتر جزنی درصدد بود که این ساختار سنتی را درهم‌شکسته و ساختار و محتوای جدیدی برای جغرافیا تعریف کند. مکتب آلمان بهترین گزینه برای نوسازی محتوا و ماهیت دانش جغرافیا در ایران بود و او در این اقدام انچنان سنجیده و موفق عمل کرد که دانشگاه‌های دیگر نیز ناگزیر از بازنگری در محتوای دروس خود شدند. دکتر پاپلی یزدی را می‌توان از نخستین سنت‌شکنان مکتب سنتی فرانسه در دانشگاه‌های ایران به شمار آورد. او با تدوین رساله دکتری خود، جغرافیای موضوعی و تحلیلی را جایگزین جغرافیای توصیفی مکتب فرانسه کرد.
چهارمین دغدغه دکتر جزنی هویت بخشیدن به جغرافیا وقراردادن آن در جایگاه واقعی خود بود. دردانشکده‌های ادبیات و علوم انسانی رشته جغرافیا اغلب به چشم فرزندخوانده تلقی می‌شد. دلیل آن اینکه مثلاً در دانشگاه تهران، دکتراحمد مستوفی، برای رهایی از این فرزندخواندگی مؤسسه جغرافیا را تأسیس و خود را از فرزندخواندگی دانشکده ادبیات وعلوم انسانی نجات داد. دکتر محمدحسن گنجی هم با پذیرش معاونت وزارت راه و ریاست سازمان هواشناسی، به‌نوعی خود را از قیمومیت دانشکده ادبیات و علوم انسانی بیرون کشید. دکتر جزنی با آگاهی از این ساختارهای نامتجانس سنتی، بر این باور بود که جغرافیا را باید در دانشکده‌ای مستقل بانام علوم زمین قرارداد. به همین دلیل از همان ابتدای تأسیس گروه جغرافیا، برای رضایتمندی گروه‌های ادبیات و علوم انسانی، ابتدا ساختمان جدید این دانشکده را با سخت‌کوشی تمام به پایان رساند و بلافاصله ساخت ساختمان جدید دانشکده علوم زمین را آغاز کرد.
این‌چنین بود که او در یک بازه زمانی نه‌چندان دراز، با رفع این چهار دغدغه خود، میراثی ماندگار از خود بر جای گذاشت که سالیان سال نامش را آیندگان به خاطر خواهند سپرد.
نامش ایرانپور است و زاده روستای جزن،
پای کرکس اون ور کاشان و نطنز
شهرتش هم جزنی
باغچه کاشانه‌شان برپاست،
دانش‌آموخته جغرافیاست
به حریم خلوت او قدم آهسته گذار که مبادا آزرده شود
 پور و ایرانش به هیاهوی سحر                      

منبع :
به قلم دکتر محمدتقی رهنمایی ، استاد بازنشسته جغرافیا دانشگاه تهران ، اسفند سال 1396


 
دفعات مشاهده: 9997 بار   |   دفعات چاپ: 703 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
::
تحقیقات جغرافیایی Geographical Researches
Persian site map - English site map - Created in 0.37 seconds with 134 queries by YEKTAWEB 4570