پایتخت یا مرکز سیاسی محل تمرکز اقتدار سیاسی در هر کشور است و شهرهای پایتختی با توجه به جایگاه ویژهای که در سازمان سیاسی فضا دارند، از توانایی نقشآفرینی زیادی در عرصههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برخوردارند. اگرچه نقشآفرینی شهر پایتختی عمدتاً از جهات سیاسی، میباشد ولی با توجه به تسهیلاتی که در شهرهای پایتختی وجود دارد، معمولاً انجام بسیاری از کارهای اقتصادی نیز توجیهپذیر است و این شهرها را از این نظر نیز برجسته میکند. با توجه به اینکه پایتخت هسته سیاسی اداری کشور میباشد و عمدتاً اداره امور کشور از آنجا رقم میخورد، لازم است این شهرها از پویایی و کارایی قابل قبولی برخوردار باشند تا انجام امور به صورت روان صورت پذیرد. شهر تهران به عنوان پایتخت سیاسی کشور، خود با مشکلات عدیدهای دست به گریبان است که میتواند کارایی این شهر را به عنوان هسته سیاسی کشور با مشکل مواجه کند. با توجه به اینکه تعداد قابل توجهی از مشکلات شهر تهران ناشی از مهاجرت به این شهر و جستجوی فرصتهای شغلی در آن است، لذا به نظر میرسد تا زمانی که مشکلات اشتغال در پسکرانههای کشور حل نشود، نمیتوان امید چندانی به حل مشکلات پایتخت داشت و از قضا هر تلاشی که برای ساماندهی مشکلات پایتخت بدون توجه به حل مشکلات پسکرانههای کشور صورت پذیرد، علاوه براینکه توسط هجوم تازه واردان خنثی میشود، بلکه موجب عدم توازن توسعهای بیشتر پایتخت با مناطق دیگر کشور شده و خود انگیزه بیشتری برای مهاجرت و زندگی در تهران بوجود میآورد و این دور باطل مشکلات ادامه مییابد. با توجه به مطالب بالا، مقاله حاضر با روش توصیفی - تحلیلی به دنبال بررسی حل ریشهای و سیستماتیک برخی از مشکلات پایتخت به منظور افزایش پویایی و کارایی آن است. نتایج تحقیق نشان میدهد که عدم وجود فرصتهای اشتغال در مناطق توسعهنیافته کشور، موجب مهاجرت به شهر تهران و انتقال مشکلات این مناطق به شهر تهران و گره خوردن بیشتر مشکلات در این شهر میشود و هرگونه تلاشی برای ساماندهی شهر تهران بدون توجه به حل مشکلات پسکرانههای کشور، نمیتواند با توفیق چندانی مواجه شود. در این میان علاوه بر دولت، حتی شهرداری تهران با مدیریت منابع بودجهای خود میتواند اقدام به سرمایهگذاریهایی با توجیهپذیری بالا در برخی از مناطق حاشیهای و مهاجرفرست کشور نماید و به نظر میرسد این امر در مقایسه با حجم مشابه سرمایهای که در تهران برای ساماندهی مشکلات این شهر هزینه میشود، به مراتب اثرات بیشتری در ساماندهی مشکلات این شهر داشته باشد. چرا که هرگونه هزینهای که در تهران و برای ساماندهی آن میشود، خود در عمل منجر به افزایش شکاف توسعهای این شهر با نقاط دیگر کشور شده و در نتیجه انگیزههای مهاجرت به این شهر را افزایش میدهد و این دور باطل هرگز به نتیجه نمیرسد. دولت و شهرداری تهران باید به جای برخورد انفعالی با مشکلات این شهر، با شناخت منشاء آنها به صورت ریشهای برخورد نمایند.